پنجره ای رو به باران
همه از عشق وجنون می گویند
همه زین کاسهء خون می گویند
نام هرگونه هوس عشق نهند
بیخوداز ناز و فزون می گویند
عشق آنست که آتش فگند
آتش اندر دل سرکش فگند
عشق آنست که بایک دیدار
شعله درقلب مشوش فکند
خواستن را نرسیدن عشق است
سوختن و یار ندیدن عشق است
کی تماس دوبدن عشق بود
دوری و درد کشیدن عشق است
همه زین کاسهء خون می گویند
نام هرگونه هوس عشق نهند
بیخوداز ناز و فزون می گویند
عشق آنست که آتش فگند
آتش اندر دل سرکش فگند
عشق آنست که بایک دیدار
شعله درقلب مشوش فکند
خواستن را نرسیدن عشق است
سوختن و یار ندیدن عشق است
کی تماس دوبدن عشق بود
دوری و درد کشیدن عشق است
+ نوشته شده در پانزدهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 3:22 توسط حيدر رحمتي
|
سلام دوستان عزیز،دانش آموزان گرامی و اولیای محترم :