آموزش راههاي ياد گيري الگوي استقرايي
آموزش راههاي يادگيري
الگوی استقرایی
تفكر را ميتوان آموخت.
تفكر درگير شدن فعاليت فرد و مطالب است
جريانات تفكر در توالي (قانونمند) نضج ميگيرد.
برگرفته از كتاب روش هاي فعال تدريس، تأليف: منوچهر فضلي خاني
«هيلداتابا»[1]، يكي از صاحبنظران معروف تعليم و تربيت، عقيده دارد كه ميتوان از طريق روشهاي تدريس، مهارت تفكر را در فراگيرندگان افزايش داد. بنابراين، معلمان بايد در انتخاب روشهاي تدريس، موضوع مهارت تفكر و تفكر خلاق را مورد توجه قرار دهند. «تابا» فرآيند تفكر استقرايي را به سه مرحلهي كلي تقسيم ميكند و براي هر يك از مراحل عمليات اجرايي پيشنهادهايي ارائه ميدهد.
۱- تكوين مفهوم
يكي از وظايف برنامهريزان و معلمان، آموزش مفاهيم درس به فراگيرندگان است. به زباني سادهتر، «آموزش ميدهيم تا مفاهيم درك شود». براي دريافت يا تكوين مفهوم، دو رويكرد اساسي وجود دارد:
اول: مربي به انتقال و ارسال يكسويهي مفاهيم به فراگيرندگان ميپردازد. در اين حالت، معلم و آموزش دهنده فعال و فراگيرندگان منفعل خواهند بود. ذهن فراگيرندگان مانند مخزني است كه معلم آن را پرميكند و مفاهيم درس در وسعت زياد تكثير ميشود. درحالي كه ميدانيم در رويكردهاي جديد، ياددهي- يادگيري يك اقدام دوسويه است و ما به دنبال توليد دانش هستيم، نه تكثير آن.
دوم: در جريان آموزش مفاهيم زمينهسازي ميشود تا مفهوم با مشاركت فعال دانشآموزان و معلم توليد شود. بنابراين، با سعي و تلاش فكري دانشآموز، مفاهيم كشف ميشود. در اين حالت، دانشآموزان نقش راهبردي دارند و كلاس به صورت يك كارگاه يا يك ايستگاه يادگيري فعال اداره ميشود. آموزشي كه از اين طريق اتفاق ميافتد، براي دانشآموزان ارزشمند است؛ زيرا خود سازنده و توليد كنندهي آن هستند. درنتيجه، با كمال ميل آن علم را ميشناسند و بر آن تسلط مييابند و از آن در موقعيتهاي زندگي استفاده ميكنند.
در مرحلهي تكوين مفهوم تفكر و الگوي استقرايي، رويكرد، پيگيري و تقويت ميشود. نيل به اين مرحله از طريق روشهاي زير انجام ميشود:
الف) تعيين و برشماري و فهرست كردن مطالب
بعد از اينكه موضوع و مسئلهي تدريس براي فراگيرندگان مشخص شد، از آنان خواسته ميشود درخصوص موضوع، هر نمونهاي را كه سراغ دارند، فهرست كنند. آنان براساس تجارب شخصي، كه از طريق محيط و ديگران كسب كردهاند، نمونه ها را اعلام ميدارند.
براي رسيدن به اهداف مورد نظر، بهتر است ابتدا دانشآموزان به صورت فردي فكر كنند و مطالب مورد نظر خود را بنويسند. سپس با همفكري اعضاي گروه، فهرست را گسترش دهند و پس از بحث و بررسي فهرست واحدي به معلم ارائه دهند كه بيانيهي كل گروه باشد. وظيفهي معلم نيز راهنمايي، نظارت بر كارگروهها و تقويت رابطهي افراد با گروه و سنجش عملكرد سرگروه است. پيشنهاد ميشود در مرحلهي اول، موارد زير مورد توجه خاص قرار گيرد:
· تشكيل گروه كاري از دانشآموزان (يك نفر سرگروه در سمت سخنگو و مدير جلسهي گروه و چند عضو).
· انجامدادن فعاليت انفرادي در آغاز مرحلهي اول و قرائت نظريهي چند دانشآموز در حضور بقيهي دانشآموزان.
· اختصاص دادن زمان مناسب به تفكر گروهي و مشورت افراد هر گروه.
· تنظيم يك فهرست مشترك براي هر يك از گروهها.
· بحث و گفتگو بين سرگروهها.
· تشويق و ترغيب گروههايي كه توانستهاند بيشترين نمونهها را فهرست كنند.
· ايفاي نقش نظارتي، هدايتي و تسهيل كنندگي از سوي معلم.
ب) گروهبندي براساس ويژگيهاي مشترك
پس از اين كه مرحلهي اول اجرا شد، دانشآموزان بايد ابتدا به صورت انفرادي و سپس با نظر بقيهي اعضاي گروه، فهرست به دست آمده را به چند بخش تقسيم كنند. گروهبندي عناوين براساس تشابه آنهاست و تشخيص اين تشابهات، به عهدهي دانشآموزان است.
طبيعي است كه اگر موضوع براي دانشآموزان تفهيم نشده باشد، معلم بايد چند دقيقهاي دربارهي كليات مسئله صحبت و با استفاده از روش سخنراني، زمينههاي فكري افراد را تقويت كند. اگر دانشآموزان نتوانند دستهبنديها را تشخيص دهند، معلم ميتواند به طور غير مستقيم آنان را ياري دهد. اين مرحله به دانشآموزان كمك ميكند تشابهات و تفاوتها را به خوبي درك كنند و براساس تصوير ذهني خود، فهرست نامنظم را به نظم درآورند و معيارهاي طبقه بندي را بدانند.
پ) عنواندهي و طبقهبندي
در دو مرحلهي قبل، كه فراگيرندگان با همكاري و هدايت معلم فهرستي از موضوع تهيه و به گروهبندي آن اقدام كردند، فكر و انديشه آنان به صورت خلاقانهاي پيشرفت كرد و برگسترهي معلوماتشان افزوده گرديد. بنابراين، در مرحلهي عنواندهي انتظار ميرود كه باتوجه به خصوصيات و ويژگيهاي مشترك، اعضاي هرگروه نام و عنوان مناسبي انتخاب كنند و سرگروه آن را ارائه دهد. گروهها بايد به صورت بحث و گفتگوي رو در رو، به دفاع از نامگذاري خود بپردازند و درنهايت، با كمك معلم، عنوانهاي مناسبي براي طبقه بندي انتخاب كنند و به توافق برسند. در اين مرحله، گروه بندي به طبقهبندي منجر ميشود و هر جزء، در طبقهي ويژه خود قرار ميگيرد.
2- تفسير مطالب
يادگيري مؤثر و مطلوب زماني اتفاق ميافتد كه فراگيرندگان بتوانند درخصوص مسئله و موضوع مورد نظر، اظهار عقيده و آن را تفسير و تحليل كنند. در سطوح بالاي حوزهي شناختي، يادگيري به همين مسئله توجه دارد و مهارتهاي ذهني دانشآموزان را تقويت و بنيادهاي يك تغيير كيفي را در ذهن ايجاد ميكند. البته بايد توجه داشت كه دانش توانايي تحليل و تفسير مطالب، به شناخت دقيق و عميق مسايل بستگي دارد و مراحل متفاوت الگوي استقرايي، اين تسلط و مهارت را در حد بالايي تعيين ميكند.
مرحلهي تفسير مطالب از طريق موارد زير تحقق مييابد:
الف) تشخيص و تعيين جنبههاي شاخص
طبيعي است كه عناوين موجوددر طبقهها، خواص و ويژگيهايي دارند كه بين تمام آنها مشترك و شاخص است و فراگيرندگان بايد آنها را معين كنند. براساس همين ويژگيها، ميتوان تعريف يا توصيفي از اجراي هر گروه به عمل آورد و آن را تجزيه و تحليل كرد.
برپايه اين خصوصيات، موضوعات تفسير ميشود و تشابهات و تفاوتهاي آنها مشخص ميگردد. در اين مرحله، فراگيرندگان قادر خواهند بود به طور مجزا، مفهوم هر جزء را درك كنند و به توصيف دقيق آن بپردازند.
ب) كشف روابط و استنتاج
در اين مرحله، معلم و دانشآموزان روابط علت و معلولي بين اجزا و طبقات را بررسي و نتيجه گيري ميكنند. چرايي بعضي اجزا و قرارگرفتن آنها مورد بررسي قرار ميگيرد، جايگاه عناوين تحليل ميشود و دربعضي ويژگيها، ارتباط طبقات مشخص ميگردد. در اين حالت، يك جدول چندبعدي تدوين ميشود.
پ) استنباط
به طور طبيعي، با اجراي مراحل قبل، استنباط دانشآموز از موضوع بالا ميرود و دلايل مورد نظر، با درك كامل، در ذهن او ثبت ميگردد. در اين مرحله، عمق معنا درك ميشود. معلم سؤالاتي طرح ميكند و از دانش آموزان ميپرسد. اين سؤالات نشان دهندهي عمق يادگيري و درك دانشآموزان از مسئله است. به علاوه، سؤالات كمي بعيد و واگرا هستند و كاملاً به آنچه كه دانشآموزان ياد گرفتهاند، شباهت ندارد. دلايل و دفاعيت دانشآموزان در اين قسمت، بايد گستردهتر از مراحل قبلي باشد.
با پايان گرفتن اين مرحله، مي توان گفت كه مفهوم مورد نظر آموخته شده است و دانشآموزان به مرحله تسلط بر موضوع رسيدهاند. در بيشتر موضوعات، آموزش از طريق استقرايي در اين مرحله متوقف ميشود. زيرا انتظار و اهداف درس، فراتر از اين نيست. مراحل بعدي، به موضوع و ابعاد متفاوت آن بستگي دارد و در صورت لزوم، اهداف درس ادامه مييابد.
3- كاربرد اصول
اصولي كه در مراحل تكوين مفهوم و تفسير مطالب كشف و توليد شده است، در مرحلهي ديگر در ابعاد جديدتري به كار گرفته ميشود و براساس مفهوم اصول، موقعيتهاي جديد بررسي و تبيين ميگردد و مهمترين امتياز و اهميت علمآموزي هم همين است. زيرا در آن به جنبههاي كاربردي توجه ميشود، اطلاعات از ذهن بيرون مي آيد و در عرصههاي زندگي، به عمل متصل ميگردد. ميدانيم كه مهمترين اشكال نظامهاي آموزشي، در اين است كه در آن توانايي كاربرد علم و اصول آموخته شده كسب نميگردد و اين آموختهها عملاً در زندگي بياثر و بيثمر ميماند.
در كاربرد اصول، به تحقيق و روشهاي آن توجه زيادي مبذول ميگردد و در يكي از روشهاي آن (فرضيه سازي) براساس مباني علمي به تفحص در موضوع پرداخته ميشود. اين مرحله پلي بين مفاهيم، قواعد و اصول، با اطلاعات جديد و قابل استفاده است.
براي مرحلهي كاربرد اصول سه فعاليت پيش بيني شده است:
الف) پيش گويي نتايج، توضيح پديده هاي جديد و فرضيه سازي
معلم اطلاعات جديد و ناآشنا را مطرح ميكند و از فراگيرندگن ميخواهد براساس و مفاهيم تدريس شده، نتايج آن را بيان كنند يا به فرضيه سازي بپردازند. فرضيه سازي پاسخي مبتني برحدس و گمان و اعلام نظريات است. فرضيه اعضاي گروه متفاوت است. سرگروه نتيجهي بحث را اعلام ميكند. ممكن است چندين فرضيه وجود داشته باشد و اين چندگانگي بسيار مفيد است. زيرا به بحث و گفتگوي علمي منجر ميشود و زمينه را براي دفاع و پشتيباني در مرحلهي بعد، آماده ميسازد.
ب) توضيح با پشتيباني از فرضيهها
پس از فرضيهسازي، جريان تدريس بايد به سوي تأييد يا رد فرضيهها پيش برود. در اين زمينه، ابتدا اعضاي هر گروه بايد به طور جداگانه بحث كنند. سپس سرگروه دلايل هرگروه را به ديگران ارائه ميدهد و در صورت امكان، مخالفان و موافقان هر يك از فرضيهها، به بحث ميپردازند. در اين جا روش حل مسئله «جان ديويي» كاربرد زيادي دارد و روشهاي جمع آوري اطلاعات، بررسي و اجراي روشها نيز مؤثر خواهد بود. البته بايد گفت كه اين مرحله با تأييد يا رد فرضيه پايان نمييابد و فقط دلايل موجود بيان و استدلال افراد شنيده ميشود.
پ) تصديق پيشگويي
بحث و بررسي نهايي دانشآموزان و معلم به تصديق پيشگويي و اثبات فرضيهها منجر ميشود. استفادهي معلمان از اصول علمي و آموزشي مراحل، راهبردي و مهم است. هرچه توانايي دانشآموزان در روشهاي تحقيق بيشتر تقويت شود، در مرحلهي فرضيهسازي و تصديق موفقتر خواهند بود. پس از پايان مراحل الگوي استقرايي، كليه دانشآموزان به طور عميق ياد خواهند گرفت و يادگيري به يك فرآيند توليد اطلاعات، توسعه نگرشي و مهارتهاي رواني- حركتي تبديل خواهد شد. اين رويكرد، همان يادگيري مورد توافق علماي تعليم و تربيت است.
نمودار مراحل الگوي استقرايي
الف) تعيين، برشماري و فهرست مطالب.
1- تكوين مفهوم : ب) گروه بندي براساس ويژگيهاي مشترك
پ) عنواندهي و طبقهبندي
الف) تشخيص و تعيين جنبههاي شاخص و تفسير
2- تفسير مطالب : ب) كشف روابط و استنتاج
پ) استنباط و تعميم
الف) پيشگويي نتايج،توضيح پديدههاي جديدو فرضيهسازي
3- كاربرد اصول ب) توضيح و پشتيباني از فرضيهها
پ) تصديق پيشگويي[2]
سلام دوستان عزیز،دانش آموزان گرامی و اولیای محترم :