آموزش و پرورش آلمان


ساختار آموزشي

 

نوجوانان آلماني بخش ويژه‌اي از وقتشان را در مدرسه و انجام فعاليتهاي مربوط به مدرسه مانند انجام تكاليف مي‌گذرانند مدارس از ساعت 7:30 يا 8 صبح باز مي شوند و حداقل تا 1 ظهر فعاليت دارند .  برنامه دانش‌آموزان هر روز متفاوت است.  دانش‌آموزان رشته‌هاي تحصيلي درGymnasium يا Gesamtschule بطور متوسط 40-30 كلاس در هفته دارند.  كه هر كلاس 45 دقيقه به طول مي انجامد.  بسياري از مدارس بعد از ظهر ها فعاليتهاي فوق برنامه ارائه مي‌دهند اغلب نوجواناني كه ورزش ميكنند وقت خود را در باشگاههاي ورزشي مي‌گذرانند نه در مدرسه.  بيشتر معلمان , والدين و دانش‌آموزان احساس مي كنند كه مدارس بايد فعاليتهاي فوق برنامه بيشتري ارائه دهند. تعداد كمي‌از دانش‌آموزان در كنار درس خواندن كار هم ميكنند. عموماً كار كردن در هنگام تحصيل توسط والدين و معلمان توصيه  نميشود.  دانش‌آموزان هنرستان ها استثنا هستند. بعلت وجود قسمتي از سيستم آموزشي دو گانه اين دانش‌آموزان طي دوران تحصيلشان در يك كارخانه محلي بصورت پاره وقت كار ميكنند.  يكي از مشكلات عمده نوجوانان درخانه وجود والديني است كه براي فرزندانشان حوصله  ندارند يا علاقه‌اي به كارهاي فرزندانشان نشان نمي‌دهند معلمان تاكيد كردند كه مدارس نقش مهم و مركزي در اجتماعي كردن جوانان دارند. بسياري از دانش‌آموزان فكر ميكنند مدرسه در زندگيشان يك بار اضافي است و مدرسه براي آن‌ها يك اجبار است.  به علاوه بسياري از دانش‌آموزان مدرسه را به‌عنوان جايي  مي‌دانند كه بر اساس عملكرد آن‌ها روشي انتقادي را پيش ميگيرد به هر حال اغلب دانش‌آموزان از ياد گرفتن ديدن همكلاسيها و برقراري رابطه متقابل با معلمان در مدرسه لذت مي‌برند. ايجاد انگيزه در يك دانش‌آموز براي موفق شدن درمدرسه بوسيله عوامل زيادي صورت ميگيرد كه اين عوامل شامل حمايت همكلاسيها و همياري والدين مي‌باشد. همچنين مهم است كه ارتباط بين وضعيت دانش آموز در مدرسه و شغل آينده او را تشخيص دهيم.  اين انگيزه سازي  براي كسب موفقيت در مدرسه در طول چند سال آخر دوره متوسطه افزايش يافته و اين درست زماني است كه دانش‌آموزان درباره مسير زندگي آينده شان در حال تصميم گيري مي باشند.   بدليل نياز براي كسب گواهي نامه براي ورود به بسياري از كارها انگيزه اي قوي براي جوانان بوجود آمده است تا هرچه زودتر در مورد مسير زندگي آينده تصميم بگيرند.  حمايتهاي جامعه براي تصميم گيريهاي شغلي متعدد است كه شامل بروشورهاي منتشر شده دولتي , مشاوره‌هاي شغلي و كتابخانه‌ها مي‌باشد.   بسياري از مدارس به دانش‌آموزاني كه به كار نياز دارند يك دوران كارآموزي سه هفته‌اي در يك موسسه يا شركت طي سال‌هاي تحصيل , ارائه مي دهند . دانش‌آموزاني كه آرزو دارند تحصيلاتشان را در دانشگاه ادامه دهند بايد گواهينامه Abitur را بدست آورند.  درصد زيادي از نوجوانان آلماني به يكي از 400 دوره كارآموزي وارد مي‌شوند طي كارآموزيهاي سيستم دو گانه آموزش دانش‌آموزان بيشتر از نصف روز همزمان با تحصيل كار ميكنند. پذيرش در بسياري از دوره‌هاي كارآموزي بويژه در بانك ها و اداره هاي بيمه به صورت رقابتي مي باشد.  نقش والدين درآموزش فرزندانشان از مدارس مقدماتي متوسطه به بعد  و برطبق سن آنها  تغيير   مي كند.  والدين دانش‌آموزاني كه 18 سال يا بيشتر هستند مستقيماً در آموزش فرزندانشان دخالت نمي‌كنند حضور در جلسات شبانه معلم – والدين توسط والدين دانش‌آموزان Hauptschule بسياركم رنگ است حال آنكه از والدين دانش‌آموزان Realschule  انتظار بيشتري مي‌رود تا دراين جلسات شركت كنند. والدين دانش‌آموزان Gymnasium بيشترين فعاليت را دارند. معلمان بيشتر از مشكلات نوجوانان و عملكرد ضعيف آن صحبت ميكردند كه علت آنرا فقدان حمايت يا علاقه والدين مي‌دانستند.  غفلت (Verwahrlosung ) واژه‌اي بودكه اغلب معلمان براي توصيف وضعيت خانوادگي دانش‌آموزان مشكل دار استفاده مي‌كردند. مدارس آلمان دانش‌آموزان را در كلاس‌هايي تقسيم بندي مي نمايند كه معمولاً براي چندين سال دركنار يكديگر مي‌مانند و بنابراين فرصتهاي بيشتري براي برقراري ارتباط همسالان خود دارند.   سيستم كلاسي تلاشي براي راحت بودن دانش‌آموزان در مدرسه است.  دور نماي ضعيف استخدام بويژه در آلمان شرقي در بسياري از مواد سر چشمه نااميدي و فقدان انگيزه براي بسياري از نوجوانان مي‌باشد.

Gymnasium به دو سطح پايين و بالاتر تقسيم مي‌گردد.  سطح پايين شامل كلاسهاي 5 الي 10 و سطح بالاشامل كلاسهاي 11الي13 مي‌باشد. براي هر كدام از سطوح دورة تحصيلات نيازهاي جداگآن‌هاي وجود دارد.  به علاوه Gymnasium  در ارائه دورة تحصيلي مطمئن به طور تخصصي عمل مي‌كند و دانش‌‌آموزان مي‌توانند در Gymnasium كه يك با تعداد بيشتري رشته تحصيلي ارائه مي‌دهد يكي را انتخاب نمايند.

نرخ برنامه‌هاي پايه هفتگي آموزشي براي  پايه‌هاي 5 الي10 در Gymnasium (ايالت مركزي)               

كل

10

9

8

7

6

5

موضوع

24

4

4

4

4

4

4

رياضيات

8

1

-

1

2

2

2

زيست‌شناسي

6

2

2

2

-

-

-

شيمي

8

2

2

2

2

-

-

فيزيك

در پايه 5الي10، دورة تحصيلات مي‌تواند براساس نوع  Gymnasium  فرق كند. دورة تحصيلي ارائه شدة اختصاصي بوسيلة Gymnasium اغلب شامل زبآن‌هاي كلاسيك،  رياضي،  علوم،  زبآن‌هاي مدرن يا برنامه‌هاي هنري ويژه مي‌باشد.  دروس اجباري در موضوعاتي شامل آلماني، دو زبان خارجي، تاريخ،  جغرافي، رياضيات، علوم، هنري، موسيقي، تربيت‌بدني، تعليمات‌مدني به همراه دروس اختياري وجود دارد. عمومأ حداقل دو زبان و در بعضي موارد سه زبان خارجي مورد نياز مي‌باشد. دوره‌ها در سطوح بالاتر Gymnasium در تمام آلمان شامل دو سطح ابتدايي و پيشرفته مي‌باشد.  دوره‌هاي پيشرفته بيشتر مطالب را با يك روش جامع تر تدريس مي‌كنند و سخت‌تر مي‌باشد. دوره‌هاي ابتدايي با همان رشته‌ها سر و كار دارند اگر چه در يك پايه سطحي تر، از مثالهاي ساده براي توضيح مفاهيم كليدي و تكنيكها استفاده مي‌شود. دروس اجباري آموزش شامل (I ) زبان، ادبيات، هنر؛ (II) علوم اجتماعي؛ (III) رياضيات، علوم و تكنولوژي؛ (IV) ديني (به نظر شخصي ايالتها واگذار شده است) و(V) تربيت‌بدني،  در اين بخشهاي تعيين شده،  دورة تحصيلات به سطوح ابتدايي و پيشرفته تقسيم شد.

دوره‌هاي ابتدايي و پيشرفته در تعداد نسبت‌ها فرق مي‌كند:

-تعداد دوره‌هاي هفتگي ( سه بار براي دوره‌هاي ابتدايي، پنج الي شش بار براي دوره‌هاي پيشرفته)

-پيچيدگي موضوع دروس

-درجه مهارت و پراكندگي

-درجه‌اي از دانش‌آموزان انتظار مي‌رود كه دروس را ياد گرفته وبتوانندبه طور مستقل فعاليت نمايند.

در طول كلاسهاي 12و13 دانش‌آموزان بايد 22 كلاس هفتگي در هر نيمسال در هر دو بخش  I (زبان،   ادبيات و هنر‌هاي زيبا) وIII  (رياضيات و علوم) و كلاسهاي 16 هفته‌‌اي در بخش II (علوم اجتماعي) را بگذرانند. دانش‌آموزان وارد شده به پاية 12 بايد دو كلاس پيشرفته را انتخاب كنند كه يكي از آن‌ها بايد رياضي يا علوم باشد. دومي‌مي‌تواند از گروه كلاسهاي فلسفه، فيزيك و علوم كامپيوتر انتخاب شود. هدف از قوي كردن اطلاعات پايه دانش‌آموزان انجام اصلاحات در تمام مقياس‌هاي درجه بندي،   بمنظور كاهش بار موجود در كلاسهاي پيشرفته بود كه اكنون هر كدام به ارزش 30 امتياز مي‌باشند. قبل از برنامه اصلاحات 1987،  آزمون‌هاي نهايي در دورة ابتدايي و دورة پيشرفته هر كدام در كل 300 امتياز را از كل 900 امتياز كسب كردند. از زمان اصلاحات1987 دانش‌آموزان مي‌توانند در كل 840 امتياز كسب كنند كه 330 امتياز از دورة ابتدايي،210 امتياز از دورة پيشرفته و 300 امتياز از آزمون‌هايAbitur بدست مي‌آيد.

بنابر اين ارزش دوره‌هاي ابتدايي افزايش يافت، حال آنكه از ارزش دوره‌هاي پيشرفته كاسته شد  دانش‌آموزاني كه فقط در دوره‌هاي پيشرفته خوب بودند حداكثر 30 درصد كمتر امتياز را در آزمون Abitur 1987 بدست آوردند. در ارزيابي مجدد تعداد كلاسهاي ابتدايي مورد نياز از 20 به 22 افزايش يافته بود حال آنكه تعداد كلاسهاي پيشرفته از 8 به 6 كاهش يافته بود. در اصلاحات 1987 تمام دانش‌آموان بايد حداقل دردودرس از دروس زير نام نويسي كنند.  آلماني، يك زبان خارجي يا رياضيات، در پايان، اگر آلماني به‌عنوان مرحلة اوليه كلاس پيشرفته گرفته شود، موضوع يكي از چهار آزمون‌ Abitur بايد رياضي يا زبان خارجي باشد.

در ايالت مركزي، خط مشي‌هاي رسمي‌آموزش درجه بالايي از انعطاف پذيري مناسبي را در انتخاب مبحث تدريس دراختيار معلمان Gymnasium قرار مي‌دهد.  براساس اين خط‌مشي‌هاي آموزشي،  اعضاء كميسيون مربوط به هر موضوع درباره موضوعاتي كه بايد در دورة يك يكساله تدريس شوند، تصميم مي‌گيرند.  هدفهاي آموزشي در دوره تحصيلات رياضي براي سطح بالاتر Gymnasium در ايالت مركزي مطالبي شامل پرورش موضوع با توجه به انگيزه‌ها، جهت يابي مثبت به سمت رياضي، تشويق تفكر خلاق و ابتكار، بالابردن توانايي گفتگو و همكاري، پيدا كردن راهكارهاي عملي براي مفاهيم رياضي، بدست آوردن مترادفهاي منطقي براي مفاهيم رياضي، واقعيات و مراحل، گرايشهاي كار، محدوديتها و امكانات، ماشين حسابها، و ديگر وسايل كمكي را توجيه مي‌كنند.  به علاوه خط‌مشي‌هاي دوره تحصيلات بحث تفاوتهاي موجود بين دوره‌هاي پيشرفته و ابتدايي، فهرستي از Abitur اجباري مربوط به سر فصلها، توصيف دوره مربوط به پايه‌هاي 11و12و13 را نمايان مي‌سازند.  توصيف هر دوره هاي شامل يك توضيح مختصر،  پيش نيازها, سر فصلها و تفاسيرمي‌باشد. در ايالتهاي جنوبي،   هيئت آموزش گروههاي كاري تشكيل داد كه وظيفة آن‌ها بررسي وضعيت ويژة دورة تحصيلات مي‌باشد و بنابراين طرحهاي تدريس و معيارها با همكاري معلماني كه عضو اين گروه هستند بهبود مي‌يابند. دورة تحصيلات جديد و اصلاح شده به اندازة دوره تحصيلات قبلي سر فصل ندارد و معلمان گفتند كه زمان فراواني براي تدريس مطالب دارند. دوران تحصيلي در ايالت جنوبي به طور متوسط هر 5 سال، بسته به نياز، اصلاح مي‌گردد.  بعضي سر فصلها بدون تغيير باقي مي‌مانند، حال آنكه احتياج است بقيه به طور مرتب با تغيير اطلاعات اصلاح شوند. دوره تحصيلات نه تنها به معلمان مي‌گويد چه چيزي را بايد تدريس كنند بلكه آن‌ها را در اينكه چگونه اين مطالب در هر سال تحصيلي بايد تقسيم شوند راهنمايي مي‌كند.  براي مثال تجربه و تحليل دوره معلمان اذعان داشتند كه دوره هاي تحصيلات اخير به اندازه لازم نمي‌‌باشد اما شامل موضوعات مورد نياز براي يادگرفتن مي باشد.


سيستم آموزشي كلاسي‌هاي درسي

 

مدارس آلمان،دانش‌آموزان ورودي جديد را دركلاس‌هايي تقسيم مي‌كنند كه معمولاً در بسياري از سال ها در كنار يكديگر باقي مي‌مانند. براي مثال يك مدرسه Hauptschule ممكن است 120 دانش‌آموز پايه پنجم را به چهار كلاس A5،   B5،   C5،   D5 تقسيم كند. طي سال بعد، كلاس A5، A6 مي‌شود. بنابر اين دانش‌آموزان مدت زمان زيادي از زمانشان را در مدرسه با يك گروه ثابت شامل 25 تا 30 همكلاسي مي‌گذرانند. گاهي اوقات با ورود دانش آموزان جديد , دانش آموزان از يكديگر جدا مي شوند. به علاوه، دانش‌آموزان پايه‌هاي بالاتر در Gymnasium يك سيستم دوره‌اي را دنبال مي‌كنند كه كلاس‌ها بر طبق علائق دانش آموزان به دوره‌هاي مختلف تقسيم مي شوند. گذراندن چنين زمان زيادي با يك گروه ثابت از هم كلاسي‌ها و اعتمادي دو طرفه را پرورش مي‌دهد.  بر طبق گفته معلمان، يكي از سخت ترين زمآن‌ها در يك مدرسه, با انتقال بعد از پايه چهارم است، يعني وقتي دانش‌آموزان از يك كلاس مدارس ابتدايي  (كه 4 سال در آن با هم بوده اند) خارج مي شود و به انواع مختلفي از مدارس مقدماتي متوسطه منتقل مي‌شوند.گروه هاي هم كلاسي و روش برخورد با مدرسه،   در مدارس مقدماتي متوسطه،  دانش‌آموزان بيان كردند. كه آنان براساس تجربه‌هاي مدارس‌قبلي شان  به گروههايي تقسيم شوند. اغلب دانش‌آموزان Gymnasium، رفتارهاي منفي دانش‌آموزان را درHauptschule وrealchule بيان كردند. براي مثال آن‌ها گفتند دانش‌آموزان Realschule نياز دارند بمنظور فهم مطالب، چيزهايي به صورت پيوسته براي آن‌ها توضيح داده شود. و دانش‌آموزانHauptschule تنبل هستند. در مقايسه دانش‌آموزانGymnasium، خودشان را به عنوان افراد ماهر، متفكران منطقي و افرادي قادر به حل مسائل به تنهايي معرفي كردند. چنين نگرشي توسط معلمان، والدين و جامعه شكل گرفته است. براي مثال والدين و معلمان اغلب بيان كردند، افراد ويژهاي برايGymnasium مناسب هستند، در حاليكه افراد متفاوتي براي Realschule مناسب مي‌باشند. بر طبق گفتة معلمان ايالت شرقي از هر دوGymnasium و مدرسه تركيبيHaupt/lrealschule كه در يك حياط شريك بودند، دو مدرسه بايد برنامة زنگهاي تفريح را براي دانش‌آموزان در زمآن‌هاي مختلف تنظيم مي‌كردند. وقتي قبلاً دانش‌آموزانGymnasium وhaupt/lrealschule زنگهاي تفريحي در يك زمان داشتند، بين آن‌ها درگيريهايي بوجود مي‌آمد. از زماني كه برنامة زنگهاي تفريح در ساعتهاي مختلف روز تنظيم شده اند،  تعداد جنگها كاهش يافته است.علاوه بر رقابتها و تقسيمات بين مدرسه اي،  دانش‌آموزان يك مدرسه اغلب خودشان را به گروههاي مختلفي تقسيم مي‌كنند.گروههاي همكلاسي مراجع اجتماعي براي نوجوانان بوجود مي‌آورد كه به پرورش رفتارهاي عادي كمك مي‌كند و بنابراين بر عملكرد مدرسه هم تاثير دارد. معلمان Gymnasium ذكر كردند كه بهترين دانش‌آموزان آن‌ها اغلب با دوستا نشان بطور دسته جمعي مطالعه  مي‌كنند.


آموزش پايه

 


سياستهاي آموزشي

 

كودكان آلماني در سن شش سالگي براي گذراندن مدت زمان 4 سال آموزش ابتدايي نخستين وارد مدرسه مي‌شوند. در اين مدارس محيطي تربيتي آموزشي و اجتماعي براي كودكان آلماني فراهم گرديده است. در مقايسه با مقاطع آموزشي بالاتر، اين مدارس بسيار مساوات طلب مي‌باشند.   كودكان تحت كنترل شديد قرار نگرفته و بخاطر استعدادشان دسته بندي نمي‌شوند. هدف مدارس ابتدايي پرورش كامل استعدادهاي نهفته هر كودك است.   معلمان مدارس ابتدايي باور دارند كه اين مسئوليت آن‌ها است كه به شناسايي كودكان ضعيف‌تر مبادرت نموده و به آن‌ها در زمينه درسي ياري برسانند.   معلمان زماني را براي كمك به دانش‌آموزان ضعيف‌تر چه در كلاس و چه بعد از كلاس اختصاص مي‌دهند.   آموزگاران به منظور بالابردن راندمان كلاس و برقراري ارتباط ميان دانش‌آموزان و معلمان، اغلب همان گروه از دانش‌آموزان را به مدت يك سال درس مي‌دهند،   و بسياري از معلمان و مديران متذكر شدند كه مدارس سعي مي‌كنند يك معلم با همان كلاس از پايه اول تا پايه چهارم باقي بماند بنا به اعتقاد   معلمان اين عمل توانايي آنان در جهت دنبال كردن پيشرفت تحصيلي هر دانش‌آموز را افزايش داده و شرايط را براي حمايت شخصي از آنان فراهم مي‌سازد.  اگر معلم ضعف درسي كودك را تشخيص دهد، كودك ممكن است يكسال از درس عقب بيفتد چون ممكن است ضعف درسي با ورود به كلاس بالاتر بيشتر شود.   به طبق آموزشي مقطع آموزش پايه تصميم يك پايه درسي بايد با جلب موافقت مسئولان مدارس صورت  گيرد. با وجود اينكه در خصوص ابقاء تحصيلي دانش‌آموزان در يك پايه درسي نارضايتي‌هايي وجود دارد،   اما افت تحصيلي در كلاس پيشين ننگ محسوب نمي‌شود. در عوض يك روش مهم براي پيشرفت به شمار مي‌آيد و با نظر مثبت كودك نسبت به آن انجام مي‌شود اگر چه براي توانبخشي به كودكان ناتوان كارهايي صورت مي‌گيرد، اما بيشتر آن‌ها به مدارس ويژه و نه مدارس معمولي فرستاده مي‌شوند. مطابق سياست‌هاي آموزش كشور مدرسه بايد تجربه‌اي لذت‌بخش براي كودك باشد از اين روي برقراري ارتباط با كودكان الزامي است. در اين راستا، معلمان متذكر شدند كه بازي‌هاي كلاسي كه مشتمل بر تمرينات درسي به منظور جلب نظر و علاقه دانش‌آموزان صورت مي‌گيرد. شايان ذكر است كه اين سياست طي دو سال اول آموزش كودك معمول است. آن‌ها عقيده دارند كه آموزش رفتارهاي اجتماعي جزء مهمي‌از برنامه آموزشي كودكان در مدارس پايه مي‌باشد. بنا به اعتقاد بسياري از كارگروهي موثر بوده و تدريس خصوصي به‌عنوان مكمل آموزش كلاسي در جهت بالا بردن سطح روابط اجتماعي و به منظور آسان كردن فرآيند يادگيري مي‌باشند مورد تاكيد مي باشد. آموزش مسئوليت پذيري به‌عنوان يك هدف مهم مطرح شده و معلمان وظايف كلاسي مانند آب دادن به گياهان يا خارج كردن شيشه‌هاي شير در ساعات تغذيه براي بالا بردن مسئوليت پذيري دانش‌آموزان را به آن‌ها تكليف مي‌كنند. مفهوم نمره به عنوان معياري نمايانگر عملكرد كلاسي به دانش‌آموزان پايه دوم و سوم آموخته مي‌شود،   بنابراين وقتي آن‌ها وارد پايه چهارم مي‌شوند كاملا از سيستم نمره دهي آگاهي دارند. معلمان سبك آموزش كلاسي را نيز در پايه چهارم تغيير مي‌دهند، آن‌ها شروع به آموزش دروسي مي‌كنند كه جنبه نظري بيشتري داشته باشد. در اين زمان همچنين از تعدادي برنامه‌هاي آموزشي كاسته مي‌شود تا دانش‌آموزان پايه چهارم جهت ورود  مقطع آموزش مقدماتي متوسطه آماده شوند. در واقع معلمين بر جدا سازي كودكان از محيط آرام ولي پر دغدغه مدارس ابتدايي مبادرت مي‌نمايند.

در پايان مقطع  چهارم كودكان  از مدارس ابتدايي به يكي از چندين مدارس مقدماتي متوسطه راه مي‌يابند. معلمين پايه يكي از اين مدارس را به دانش‌آموزان پيشنهاد مي‌كنند. با اين حال تصميم گيري نهايي توسط والدين كودكان صورت مي‌گيرد.


آموزش متوسطه

 


مقطع مقدماتي متوسطه

 


پذيرش تحصيلي

 

نخستين عامل، كه فرآيند ورودي دانش‌آموزان حركت به آموزش مقدماتي متوسطه را تحت الشعاع  قرار مي‌دهد، آموزشهاي كودكان در مقطع چهارم مي‌باشد. مقياس رتبه بندي آلمان  از 1 (A) تا 6 (F) مي‌باشد. در برخي ايالتها معدل ويژه‌اي جهت راه‌يابي به مدارس بالاتر نياز مي‌باشد اين در حالي است كه ساير ايالات‌ شرط معدل قرار نمي‌دهند. در مطالعاتي كه برروي ما دو ايالت از سه ايالت به دانش‌آموزان آن معدل 5/2 را به دست آورده بودند صورت گرفت توصيه شد كه آنان به Gymnasium  يا Realschule ‌وارد مي شوند.  اگر چه دانش‌آموزان با معدلهاي پايين‌تر نيز هم در صورت تمايل والدينشان مي‌توانستند به يكي از اين مدارس وارد شوند. در ايالت سوم دانش‌آموزان نياز داشتند كه براي ورود به Gymnasium   معدل 3/2 بدست آورند.  در برخي ايالتها دانش‌آموزاني كه رتبه‌شان مطابق معيارهاي توصيه شده جهت  ورود به Gymnasium يا Realschule   نمي‌باشد، برگزاري آزمون‌ ورودي توسط  مدارس مورد نظر الزامي است. چنانچه دانش‌آموزان در آزمون‌ پذيرفته شوند. بطور آزمايشي ثبت نام شده و اگر ثابت كنند قادر به انجام موارد خواسته شده مي باشند در مدارس باقي مي‌مانند. در سيستم آموزش سنتي آلمان، دانش‌آموزاني كه كسب معدل مورد نظر نائل نگرديده و يا نمره كافي جهت ورود به Realschule  يا Gymnasium  را دريافت ننمايند. به Hauptshule وارد مي‌شوند. در ايالتهايي كهGesamtschule وجود دارد دانش‌آموزان مي‌توانند با هر سطح توانايي آن را به‌عنوان گريزي از انواع مدارس سنتي انتخاب نمايند.

سيستم به گونه‌اي طراحي شده است كه در ابتدا دانش‌آموزان را براساس سطح آموزشهاي پيشين آنان دسته بندي مي‌‌گردند.


دوره هاي آموزشي

 

نگرشي كه آموزش را در سطح مدارس مقدماتي متوسطه در بر مي گردد بر اين اساس است كه  دانش‌آموزان بايد در محيطي پرورش يابند كه براي آن‌ها مناسب باشد.   بنابراين اهداف اجتماعي و آموزشي مجزا به ايجاد تفاوت آموزشي در مدارس مقدماتي متوسطه كمك كرده و دانش‌آموزان براساس توانايي‌هاي خود آموزش نظري مورد نياز را دريافت مي دارند. اگر دانش‌آموزان ” شايسته” مدرسه باشند و براي يادگيري انگيزه داشته باشند موفق خواهند بود.   اما اگر در حد مدرسه نباشند،به عقيده والدين و معلمان بيهوده رنج خواهند برد كه اين خود در روند رشد شخصيتي دانش‌آموز و دور نماي آينده شغلي او عاملي تعيين كننده است.

دانش‌آموزان پايين ترين سطح درHauptschule ، ثبت نام به عمل مي‌آيد. اين مراكز عمدتاً به ارائه  آموزش دروس پايه نظري مباردت مي‌نمايند. ديگر رشته‌هاي ارائه شده  درHauptschule  جهت يابي شغلي داشته و به دانش‌آموزان براي انتخاب شغل آينده خود آمادگي مي‌دهند.  در اغلب ايالتها، دانش‌آموزان در شروع پايه پنجم در Hauptschule  ثبت نام نموده و تا پايان پايه نهم به تحصيل در اين مقطع مبادرت مي‌نمايند. با اين حال در برخي ايالتها حضور در مدرسه تا پايه 10 ضروري است. و در باواريا آندسته از دانش‌آموزاني كه در  پايه پنجم ثبت نام نمي‌كنند، براي حداقل 2 سال به Hauptschule  فرستاده مي‌شوند. دانش‌آموزاني كه  قادرند وارد Realschule  شوند در شروع پايه هفتم به آنجا منتقل مي‌شوند و آن‌ دسته از دانش‌آموزان نيز كه از شرايط Realschule  را ندارند تا پايه نهم در Hauptschuie  باقي مي‌مانند. با اين حالGrundschule  در پايه پنجم به Hauptschule ،  Realschule  يا Gymnasium  منتهي مي‌گردد. پس از اتمام موفقيت آميز پايه نهم در Hauptschule   و دريافت گواهي نامه مورد نظر   اغلب دانش‌آموزان در يك برنامه كاري تمام وقت  يا نيمه وقت كاري به همراه ادامه تحصيلات خود شركت مي‌كنند. اين برنامه‌ها معمولاً مدت زمان 2 تا 3 سال به طول انجامد. آموزش جامع وسيع با كسب مهارت‌هاي كافي را براي دانش‌آموزان بر پايه برنامه‌هاي فراهم مي‌نمايند

در مراكز Realschule   دانش‌آموزاني بر پايه برنامه‌هاي آموزشي عملي تربيت مي‌گردند، اما تأكيد عمده فرآيند آموزش آسان مي‌باشد.   تمركز آموزشي در Realschule   بين unterstufe   (سطوح پايين‌تر)  كه پايه‌هاي 6 و 7 را در بر ميگيرد و oberstufe   (سطوح بالاتر)  كه بر پايه‌هاي 8 و 9 و 10 مشتمل مي‌گردد،  متفاوت مي‌باشد. پايه هاي پايين‌تر آموزشي تأكيد عمده‌اي بر آموزش‌هاي تئوريك دارد در حالي است كه در سطوح بالاتر بيشتر بر ايجاد نظم تأكيد مي‌گردد. دانش‌آموزاني كه از معدل كافي جهت ورود به مدرسه برخوردار مي‌باشند. اگر معلمش عقيده داشته باشد كه محيط Realschule   براي دانش‌آموز بهتر خواهد بود ممكن است به Realschule   فرستاده شود. دانش‌آموزاني كه Realschule   را كامل مي‌كنند وگواهينامه Realschuleرا بدست مي‌آورند واجد شرايط ادامه تحصيل درسطحGymnasium و يا يكي از مدارس حرفه‌اي سطوح بالاتر مانند Berufsfachschule  ،   Berfsaufbaoschule  ، Fachoberschule،Berufliches Gymnasium  ،   Fachgymnasium   يا Fachschule   مي باشند. در برخي از شهرداريها،   Hauptschule   و Realschule   ساختماني را اشغال نموده‌ و از معلمان و كاردر اداري مشتركي برخوردار مي‌باشند. البته دانش‌آموزان اين دو مدرسه با اينكه ممكن است تماس كمي‌با يكديگر داشته باشند، به روش‌هاي تحصيلي جداگآنه‌اي  پرورش  مي يابند. در Hauptschule   برخي رشته‌ها به رشته‌هاي ابتدايي‌تري تقسيم مي‌گردند. در ايالتهاي آلمان شرقي سابق يك مؤسسه تركيبي Haupt Realschule   از عناوين متفاوتي اعم ازSekundarschule  ،   Mittelschule   يا Regelschule  برخوردار مي‌باشند كه بستگي به ايالت دارد. اگر چه دانش‌آموزان در پايه پنجم به اين مؤسسه تركيبي وارد مي‌شوند، پايه‌هاي پنجم و ششم دوره بندي نشده است.  بطوريكه دانش‌آموزان تا پايه هفتم به هيچ يك ازاين دو مدرسه وارد نمي‌شوند. 

در Gymnasium  دوره هاي آموزشي به دانش‌آموزان ارائه مي‌گردد كه به طور معمول به ورود به  دانشگاه منتهي مي‌گردد. دانش‌آموزان ممكن است در دوران مقدماتي متوسطه ( پايه پنجم ) در Gymnasium   ثبت نموده و يا پس از كامل كردن Realschule    ( پايه 11 ) به Gymnasium   منتقل شوند. در برخي ايالتها اين روش معمول شده است كه دانش‌آموزان بعد از پايه ششم به Gymnasium   منتقل شوند.   3 سال آخر Gymnasium   ( پايه‌هاي 13 – 11 در بعضي ايالتها ) Oberstufe   ناميده مي‌شود.   دانش‌آموزانGymnasium   مي‌توانند در دوران مقدماتي متوسطه بمنظور تخصصي كردن تحصيلات خود يك يا تعداد بيشتري دوره تحصيلي ارائه شده را انتخاب كنند.   اغلب اين دوره‌ها بر دروس چون زبآن‌هاي كلاسيك،   زبآن‌هاي مدرن، علوم و رياضيات مشتمل مي‌گردد. دانش‌آموزي كه با موفقيت Gymnasium   را به اتمام مي‌رساند آزمون‌هاي جامع را مي‌گذراند تا Abitur   را دريافت كنند گفتني است كه اين مدرك مجوزي براي معرفي دانش‌آموزان را براي آموزش عالي يا ورود به مدارس حرفه‌اي تخصصي به شمار مي‌آيد.

Gymnasium مراقبت است كه نسبت به ساير مدارس رسمي‌ترمي باشد وتدريس در آن توسط معلمهايي  صورت مي‌گيرد كه از برقراري انضباط بيشتر از آموزش لذت مي‌برند. بررسي دانش‌آموزان نشان داد كه اغلب جوانان آلماني كه در Gymnasium براي رسيدن به دستاوردهاي بالاتري دوره ديده‌اند افرادي ساعي و با وجدان هستند بطوريكه آن‌ها در صحبت كردند ماهر ترند.  آن‌ها عموما حمايت مناسبي از جانب والدينشان دريافت مي‌كنند.  بسياري از والدين با تحصيلات دانشگاهي يا والدين كه آموزش حرفه‌اي ديده اند تمايل دارند فرزندانشان در دانشگاه تحصيل كنند. تفاوتهاي موجود بين ايالتهابه‌عنوان برگزيده انجمن در سيستم آموزشي 13-K آلمان وظيفه Gymnasium آموزش دانش‌آموزاني استسنايي مي باشد كه قصد ورود به دانشگاه را دارند. واژه استثنايي در هر ايالت معناي بسيار متفاوتي دارد اين تفاوتها به اولويتهاي آموزشي دو جذب سياسي بر مي‌گردد: دمكراتهاي اجتماعي(SPD) كه آرزوي افزايش دستيابي به آموزش را دارند و دموكراتهاي مسيحي (CDU)كه باور دارند تنها راه رسيدن به استانداردهاي بالاتر، بازگشت به طرحهاي روشن و مستقيم سه گانه مي‌باشد. در نتيجه استانداردهاي جهت پذيرفته شدن در Gymnasium در ايالتهاي جنوبي نسبت به ايالتهاي مركزي بالاتر ميباشد. وقتي يكي از دانش‌آموزان شمال آلمان به ايالت جنوبي مي‌آيد امكان دارد مجبور شود تا يك كلاس را دوباره تكرار كند.  اما اگر يك دانش‌آموز آلمان مركزي به شمال آلمان برود مي‌تواند يكسال را جهشي بخواند.

تحقيق در Gymnasium در ايالتهاي مركزي و جنوبي مثال روشني از تفاوتهاي موجود در ايالتها در مورد چگونگي پايه گذاري و تدوين تكميل و ارز يابي استانداردهاي اموزشي در اختيار ما قرارداردبعضي از مدارس Gymnasiums نسبت به ساير مدارس طرفداران بيشتري دارند و از زمانيكه اين مدارس در آلمان مركزي سوالات آزمون‌Abitur را طراحي مي‌كنند سختي Abitur مي‌تواند بوسيله استانداردهاي مدرسه فرق كند  در نتيجه تلاش دانش‌آموزان شهري براي كسب Abitur  ممكن است باعث ورود آنان به Gymnasium با استانداردهاي  پايين‌تر شود. كسب گواهينامه Abitur با بهترين نمرات ممكن يك هدف سريع براي اغلب دانش‌اموزان Gymnasium مي‌باشد.  دانش‌آموزاني كه از Gymnasium فارغ التحصيل مي‌شوند از نظر بدست آوردن آموزشهاي حرفه‌اي ورود به دانشگاه و كار بيشتر از سايرين بهره مي برند.


پذيرش تحصيلي

 

مسأله اي كه احساسات قوي را ميان معلمان، مديران، والدين و دانش‌آموزان بر انگيخت اتمام دوره ابتدايي و ورود به سال پنجم (يا سال اول Gymnasium )مي باشد. در ايالت مركزي ملاك واقعي براي پذيرش در  Gymnasiumوجود ندارد.  دانش‌آموزان بايد عمومأ معدل 5/2 را از مدرسه ابتدايي داشته باشند و بوسيله معلمشان توصيه شده باشند. مطابق قانون، والدين براي ثبت نام بچه‌هايشان درGymnasium  حق مسلم دارندحتي اگر اين توصيه‌نامه را نداشته باشند. معلمان بيان كردند كه اين مسئله نه تنها كه براي دانش‌آموزاني كه بخاطر توصيه نامه‌هاي معلمشان به Gymnasium  فرستاده شده‌اند زيان‌آور بوده، بلكه براي استانداردهاي Gymnasium هم مضر بوده است. يك معلم كه چندين سال قبل در يك كلاس پنجم درس داده بود گفت مهمترين شروط براي موفقيت در دوره‌هاي رياضي Gymnasium  اين است كه دانش آموزان قادر به حل مسائل رياضي با يك روش منظم باشند و فرصت پرسيدن سؤال را داشته باشند.  او تصديق كرد كه بسياري از بچه‌ها در خانواده‌اي با يك ولي پرورش مي‌يابند و ممكن است كمكي را كه نياز دارند دريافت نكنند.  به اين علت،   او ترجيح مي دهد بچه‌ها به يكديگر كمك كنند و او هم آزمون‌هايي به عمل آوردكه هدف از آن نمره دادن نمي باشد. در ايالت جنوبي، معلمان و والدين با غرور درباره به سيستم معقول و واقعي اين ايالت صحبت كردند كه فعاليتش را با سودمندانه ادامه مي‌‌دهد زيرا فقط دانش‌آموزان ممتاز را مي‌پذيردكه قادر به تحصيل در سطحGymnasium  مي‌باشند. بر عكس ايالت مركزي كه Realschule را به عنوان حق انتخاب در پايه پنجم مي‌پذيرد، تمام دانش آموزان پايه‌هاي پنجم در ايالت جنوبي به Hauptschule ياGymnasium  مي‌روند  بعد از پايه ششم دانش‌آموزان مي‌توانند از Hauptschule به Realschule  يا Gymnasium انتقال يابند. معدل 3/2 در آلماني،  رياضي و ديني براي پذيرفته شدن در هر Gymnasium در ايالت جنوبي مورد نياز است.  اگر يك دانش‌آموز اين معدل را نداشته باشد يا در مرز قبولي باشد، مي‌تواند براي يك دورة آزمايشي 3 ساله وارد Gymnasium شود و تعدادي از آزمون‌ها كتبي و شفاهي را بگذراند تا تاييد شود كه او براي ورود به اين مدرسه مناسب است يا خير، 


ارزيابي تحصيلي

 


سيستم  نمره دهي

 

دانش‌آموزانGymnasium  بين دو و چهار آزمون‌ كلاسي هر نيمسال در دروس انگليسي،   آلماني و رياضي و درزيست‌شناسي هر نيمسال دو آزمون‌ دارند ودر ساير دروس در هر نيمسال يك آزمون‌ دارند يا هيچ آزمون‌ي ندارند مثل موسيقي، جغرافي، تاريخ معلمان بطور دوره‌اي از دانش‌‌آموزان مي‌خواهند برنامة تكاليف را بطور شفاهي مرور كنند و سپس آن‌ها را براساس نوع ارائه‌شان طبقه بندي مي‌كنند. به هر حال آزمون‌هاي شفاهي به‌عنوان يك وسيله ارزيابي هم براي بالا بردن سطح به پاية13 عمل مي‌كنند و هم اينكه دانش آموزان را براي آزمون‌Abiutr آماده مي نمايند.

دانش‌آموزان ايالت هاي مركزي و جنوبي دوبار در سال كارنامه دريافت مي‌كنند. گزارشات شامل نمره‌هاي انظباط شخصي و نظريه عمومي‌درباره همكاري، رفتار و توانايي دانش‌آموزان در پايه‌هاي5الي10 مي‌باشد.  قاعده نمره دادن در ايالت مركزي 50 درصد براي آزمون‌هاي شفاهي و 50 درصد براي آزمون‌هاي اصلي و آزمون‌هاي كلاسي مي‌باشد. بسياري از معلمان متذكر شدند كه تلاش مي نمايند تا نوع سئوالات آزمونهاي كلاسي بر اساس تشابه سئوالاتي باشد كه دانش آموزان درآزمون Abitur  با آنها روبرو خواهند شد.

مدارس Gesamtschule   در تمامي ايالتهاي كشور وجود ندارد. برعكس مدارس مقدماتي متوسطه سنتي، مدارسGesamtschule  به پذيرش از دانش‌آموزاني با استعداد‌هاي مختلف مبادرت مي‌نمايد. از آموزش 2 سال نخست اين مدارس (پايه‌هاي 6 و 5 ) تحت عنوانForderstufe   ناميده مي‌شود. اين مقطع تحصيلي دوران جهت‌يابي بوده و طي آن اقدامات چنداني در خصوص توانايي‌هاي دانش‌آموزان صورت نمي گيرد. به هرحال در پايه‌هاي 7 و 8، دانش‌آموزان اغلب آموزش‌هايي در سطح ابتدايي يا پيشرفته دريافت نموده و در پايه نهم وارد سيستم سه‌گانه تحصيلي مي‌شوند.   اين سيستم به اين منظور طراحي شده است تا به دانش‌آموزان اجازه دهد دوره‌هاي مناسب را بر اساس سطح تواناييشان بگذرانند. مثلا يك دانش‌آموز كه در رياضي قوي است در دوره رياضيات A  يا B   قرار خواهد گرفت، همان دانش‌آموز اگر در آلماني ضعيف باشد در كلاس‌هاي سطح C   آلماني قرار مي‌گيرد. اغلب دانش‌آموزان Gesamtschule   كه به ادامه تحصيلات خود در پايه‌هاي 9 يا 10 مبادرت مي‌نمايند، از Hauptschule   يا Realschule   گواهي نامه دريافت مي‌كنند. اين دانش‌آموزان بر اساس محل اخذ گواهي‌نامه  براي آموزش يا اشتغال در مراكز مختلف معرفي مي‌شوند. دانش‌آموزاني كه دوره‌هاي پيشرفته پايه 10  Gesamtschule  مشتمل بر دو زبان خارجي را با موفقيت پشت سر گذارند، به منظور تحصيل در Abitur   يا Gymnasium   معرفي مي‌شوند.

دو منشا اوليه توانايي، دركليه مدارس مقدماتي متوسطه هوش ذاتي و حمايت خانوادگي ذكر شده است. 

به هر حال در زندگي دانش‌آموزان خارجي عوامل محيطي در كنار حمايت خانواده اغلب به عنوان عامل بسيار مهم تأثير گذار در توانايي مد نظر بوده اند.  اين فاكتورهاي محيطي مكررا در زندگي جمعيت دانش‌آموزي در grrends chule و‌هاپت شول جايي كه بالاترين درصد دانش‌آموزان خارجي را دارد،   مشهود مي‌باشد.

در مدارس مقدماتي متوسطه،  معلمان بيشتر راجع به هوش ذاتي،   علاقه دانش‌آموزان به مطالب و انگيزه يادگيري به عنوان عواملي كه نقش بزرگي در سطح توانايي  و تحصيلي آن‌ها بازي مي كنند، صحبت كردند. اغلب دانش‌آموزان توانا از نظر  توانايي تحصيلي قادر به تحصيل در Gym   بودند اما معلمان متذكر شدند كه دانش‌آموزاني كه هوششان كم مي باشد ولي مشتاقند سخت كار كنند خواهند توانست در مدرسه  موفق شوند و در Abitur   قبول شوند. دانش‌آموزاني كه علاقه ويژه‌اي به آموختن مطالب دارند در انجام تكاليف موفق ترند.   علي رغم اين مساله دانش‌آموزان بايد معيارهاي ويژه‌اي داشته باشند تا در Gym  يا Real   ثبت نام شوند.   معلمان و والدين از افزايش تعداد دانش‌آموزاني كه بر خلاف توصيه معلمشان به اين مدارس فرستاده شده ‌اند صحبت كردند.  كه اين به خود اختلاف  دامنه اجرايي در هر دو نوع مدرسه مي افزايد.   در ايالت‌هاي آلمان شرقي سابق تعداد زيادي از دانش‌آموزاني كه براي Realschule   مناسب بودند در عوض در Gym   ثبت نام شدند و‌اين مساله  دامنه وسيع تري در سطح توانايي در Gym   ايجاد كرد درحاليكه سبب شدكه دامنه توانايي در مؤسسه تركيبي Haupt / Realschule   كاهش يابد. معلمان Gym   اغلب متذكر مي‌شوند كه ضعيف ترين دانش‌آموزان عاقبت به مدرسه كم طرفدارتري منتقل خواهد شد در نتيجه، برخلاف پايه‌هاي ابتدايي در Gym   اختلاف  در سطح توانايي دانش‌آموزان بسيار زياد است. درصد دانش‌آموزاني كه به  مدرسه كم طرفدارتري مانند Realschule  و يا  مدرسه تركيبي Haupt/Realschole  منتقل مي شوند در ايالتهاي مختلف متفاوت است. با اين‌حال در ايالت آلمان جنوبي به دليل سخت‌گيري‌هاي عمده درصد گسترده‌اي از دانش‌آموزان به ترك نحصيل مبادرت مي‌نمايند. در ايالت جنوبي، %60 دانش‌آموزاني كه تحصيلاتشان را در Gym   شروع كرده‌اند به دريافت Abitur  نائل آمده و سايرين به Realschule   منتقل ‌شده و يا در آزمون‌ ترك ـ مدرسه در پايان پايه 10 Gym  حضور مي‌باشند. بنا به اضهارات دانش‌آموزان، كلاس‌هاي Realschule   از نظر kiHkHآن‌تيتشسهصسشذتظئظئطذوظطونمشمآنان آسان بوده و در برخي موارد  مطالب مورد تدريس قبلاً  درGym   مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. معلمان Hauptschule   تصديق نمودند كه دانش‌آموزان از ضعف زيادي برخوردار بوده و آندسته از دانش‌آموزاني كه قادر ب تحصيل درHauptschule   نبودند به Sorderschule   وارد شدند. به عبارت ديگر معلمان Hauptschule   متذكر شدند كه از بالاترين درصد دانش‌آموزان خارجي برخوردار مي‌باشند. دليل حضور بسياري از دانش‌آموزان در Hauptschule   عدم برخورداري آنان از مهارت لازم در  زبان آلماني و ناتواني در انجام تكاليف درسي است

مدرسهBerufsschule   يك مدارس مقدماتي متوسطه حرفه‌اي نيمه وقت است كه دانش‌آموزان به منظور تكميل تحصيلات Realschule / Hauptschule   يا Gymnasi…  در آن ثبت نام ميكنند در نتيجه بسياري از معمان Berufsschule   پيش زمينه‌هاي  آموزشي مختلف و تفاوت‌هاي  سني را به‌عنوان عوامل تأثير گذار در عملكرد دانش‌آموزان اين مدرسه ذكر كردند.


همكاري هاي آموزشي

 


مشاركت والدين و اوليا دانش‌آموزان

 

همياري والدين, جلسات شبانه والدين, معلم كه به صورت ساليانه ياهر نيم سال برگزار مي گردد، (Elternabende‌ ) معمول ترين راه همياري  والدين در آموزش كودكان مي باشد. درطول شب ها والدين معلمان فرزندشان را ملاقات مي‌كنند و مي‌توانند در مورد عملكرد فرزندشان بحث كنند همچنين درباره  توجه به مدرسه و نيازهاي ويژه آن گفتگو كنند. علاوه بر اين جلسات  والدين – معلم، چندين راه ديگر جهت همياري والدين در برنامه مدارس دانش‌آموزان وجود دارد. انجمن اولياء هر سال انتخاب مي‌شود كه وظيفه بيان خواسته‌هاي والدين را در جلسات اداري و غير اداري و يا شركت در تصميم گيري‌ها مهم مدرسه را بر عهده دارد.  اعضاء اين انجمن در شروع سال تحصيلي توسط والدين شركت كننده در جلسات معلم – والدين از هر كلاس انتخاب مي‌شوند. يك “كلاس” شامل 30 دانش‌آموز مي‌باشد بنابراين ممكن است چهار كلاس پايه 10در يك مدرسه وجود داشته باشد و ينابراين 4 نماينده در انجمن اولياء از والدين دانش‌آموزان پايه 10 مي‌باشد. يكي از اين راه ها, انجمن اولياء (Schulel ternbeirat) مي باشد كه با مديريت مدرسه و معلمان همكاري مي نمايد و تاحدي شبيه به انجمن اولياء _ مربيان  آمريكا (PTA) مي باشد. انجمن علاوه بر اين كه “صداي” والدين را به  مدرسه مي‌رساند در واقع به عنوان يك كانال اطلاع رساني و گفتگوي غير رسمي‌معلمان، مدير مدرسه و والدين عمل

امضای admin

من معلمم. کسی که آینده ی، آینده سازان این مرز و بوم را رقم می زند

۲۰-۸-۱۳۹۱ ۱۲:۰۴ صبح



 



 


RE: آموزش و پرورش آلمان


آموزش معلمان

 


ساختار آموزشي

 

معلمان برنامه‌هايي متنوع و دروس متفاوتي براي تدريس در ساعات مختلف در طول يك هفته دارند.  معلمان مدارس ابتدايي عموماً حداقل براي 2 سال به شكل تمام وقت در 1 كلاس تدريس مي‌كنند.    يك معلم كلاس اول در همان كلاس را در سال دوم تدريس خواهد كرد قبل از اينكه به كلاس ديگري در پايه سوم و چهارم برود. به اين ترتيب معلمان قادرند رابطه نزديكي با دانش‌آموزانشان ايجاد كنند. معلمان مدارس مقدماتي متوسطه حداقل دو درس  اصلي را  به دانش‌آموزان سطوح مختلف درس مي‌دهند. آن‌ها عموماً تعداد كمي‌ساعات بيكاري در طول روز آموزشي دارند.

معلمان هر هفته بين 23 و 27 درس 45 دقيقه‌اي را تدريس مي‌كنند.   ( در بعضي ايالتها بالاي 28 درس) معلمان مدارس ابتدايي سنگين ترين ميزان تدريس را دارند و تأكيد كردند كه تدريس 27 كلاس در هر هفته دركلاس‌هايي با بيش از 30 دانش‌آموز بسيار مشكل  مي‌باشد. اغلب معلمان مدارس ابتدايي مدرسه را بين 12:00الي 1:00 ظهر ترك مي‌نمايند.  اغلب معلمان مدارس مقدماتي متوسطه مدرسه را حدودساعت 1:00 ظهر ترك مي‌كنند. بجز معلمان Gymnasium كه كلاس هاي بالاتر را درس مي‌دهند.   مديران عموماً تا ساعت 4:00 بعداز ظهر و ديرتر هم در مدرسه مي‌مانند. 

دانش‌آموزان كلاس هاي 1 الي 10 در مدارس ابتدايي و مدارس مقدماتي متوسطه به كلاس‌هاي 25 الي 30 نفره تقسيم مي‌شوند. عموماً اين كلاس‌ها از 1 سال تا سال ديگر ثابت مي‌ماند. معلم برگزيده شده براي هر كلاس, نه تنها وظايف اجرايي يك كلاس و تنظيم زمان جلسه اولياءء و مربيان را انجام مي‌دهد بلكه چندين درس را هم تدريس مي‌كند. معلم كلاس همچنين مسئول دفتر كلاسي مي‌باشد كه معلمان درآن عنوان درس‌هاي روزانه، سرفصلهاي تديس شده وتكاليف تعيين شده را ياداشت مي نمايند. هيچ معلم جايگزين اضافي وجود ندارد. از معلمان خواسته مي‌شود جايگزين معلم غايب شوند.معاون يا مدير يك برنامه تدريس جايگزيني طرح مي‌كنند كه هرگاه معلميبيمار شود اجرا مي‌گردد. معلمي‌كه طبق برنامه جايگزين مي‌شود دفتر كلاسي را براي كسب اطلاعاتي درباره پيشرفت كلاس بررسي مي‌كند   اگر زماني كه احتياج به يك معلم جايگزين است، معلمي‌در اختيار نباشد، ممكن است كلاس تعطيل شود و دانش‌آموزان به خانه فرستاده شوند.

معلمان خودشان ملزم به گذراندن يك دوره طولاني آموزشي _ حداقل 6 يا 7 سال _ مي‌باشند. 

از زماني كه از آموزش هاي دانشگاهي معلمان به طور وسيعي استفاده ‌شد،   اغلب مشاهده شد تجربه تدريس دانش‌آموزان با ارزش تر مي‌باشد و در واقع جهت يابي عملي از آموزشهاي دانشگاهي آن‌ها‌ مي‌باشد، ارائه تعليمات پيوسته فراوان است، اما در اغلب ايالتها الزامي‌نمي‌باشد.   اختيارات معلمان آلماني براي پيشرفت حرفه‌اي محدود مي باشد. يك امكان پيشرفت در مديريت مدرسه مي‌باشد كه معلم،معاون  يا مدير مي‌شود. آن‌ها همچنين ممكن است آموزشيار معلمان مدرسه شوند يا موقعيتي در ايالت يا وزارتخانه آموزش منطقه پيدا كنند.   اغلب معلمان خدمتگزاران مدني مي‌باشند. به هر حال به معلمان در ايالت هاي جديد ( آلمان شرقي سابق ) جايگاه خدمت گذاران مدني داده نشده است. تا زماني كه بيش از نيمي‌از معلمان به يكي از چند اتحاديه هاي معلمان تعلق دارند، پايگاه آنان به‌عنوان خدمتگزاران مدني آن‌ها را از اعتصاب منع مي‌كند.  ميان اغلب مشكلات عمومي‌كه معلمان با آن روبرو مي باشند. انضباط كلاس و دانش‌آموزان مشكل زا اصلي ترين مشكل مي‌باشد.طرز نگرش نسبت به ادامه و تكميل آموزش:  معمولاً معلمان از كم بودن زمان آموزش معلمان كه منجر به عدم توانايي بعضي از آنها براي شركت در اين دوره ها مي شود , شكايت مي كنند.  معلمان معمولاً ً در كلاس‌هايي كه بيشتر به آن علاقه دارند شركت مي‌كنند. معلماني كه سابقه تدريس بيشتري دارند كمتر از معلمان تازه كار به اين كلاس‌ها اهميت مي‌دهند.   در مقايسه با معلمان ايالات قديمي، معلمان ايالات جديد بيان ‌كردند كه خواهان دريافت جديد ترين اطلاعات و متدها در رشته‌ها درسي خود هستند به همين دليل آن‌ها در اين كلاس‌ها شركت مي‌كنند.  معلمان با تجربه معمولاً شركت در كلاس‌هاي آموزش مستمر را زياد لازم نمي‌دانند و صرف زمان براي اين كلاسها را ضروري نمي‌بينند.در حاليكه معلمان تازه كار براي شركت در اين كلاس هاي آموزشي رغبت بيشتري از خودشان نشان مي دهند.


كادر آموزشي

 

معمولاً مدارس تعداد كمي پرسنل ‌اداري دارند. كليه مديران معلمان قبلي هستند كه هنوز تا جايي كه برنامه آموزشي اجازه دهد تدريس مي‌نمايند. علاوه بر يك يا دو منشي و يك سرايدار (كه نظافت نمي‌كند اما از ساختمان مدرسه مراقبت مي‌كند)، در اغلب مدارس چند تن از معلمان مسؤليتهاي اضافي مانند سرپرستي آزمايشگاه علوم يا كتابخانه را بر عهده دارند.  در ميزان تدريس اين معلمان كاهشي صورت مي گيرد.  عموما" مدارس  پرستار ندارند ودانش‌آموزاني كه بيمار مي باشند به خانه فرستاده مي‌شوند يا در موارد اورژانس فوراً به نزد،  يك پزشك يا بيمارستان فرستاده مي‌شوند.  معمولاً،   دفتر كار منشي، دفتر مدير و مكان استراحت معلمان شامل يك محل مي‌باشد ـ مدير مرتباً در هرسه اتاق رفت و  آمد دارد.

اغلب معلمان كلاس هاي اول الي دهم بغير از هنرستان هاي فني در شروع سال تحصيلي فقط براي يك  كلاس تعيين مي ‌شوند.  با سيستم آموزش دوره‌اي در شروع پايه 11 در Gymnasiumدانش‌آموزان ديگر به يك كلاس تعلق ندارند و بنابر اين يك معلم ندارند. يك معلم كلاس نه تنها يك يا تعداد بيشتري درس را به گروه خاصي از دانش‌آموزان درس مي‌دهد بلكه مسؤل اداره و رسيدگي به موضوعات اداري ايجاد شده توسط دانش‌آموزان در كلاس و والدين آن‌ها مي‌باشد. به علاوه، معلمان مسؤل نوشتن گزارش نمرات دانش آموزان به صورت دو بار در سال مي‌باشند.  همچنين معلمان براي كلاس يك نماينده انتخاب مي‌كنند و زمان ملاقات با والدين دانش‌آموز ان طي سال تحصيلي را تعيين مي‌كنند.

در مدارس Gesamtschule معلمان باور دارند كه دانش‌آموزان بايد طي دو سال اول تحصيلشان تاحد امكان در يك كلاس كنار هم بمانند تا يك محيط آموزشي پشتيبان  و غير رقابتي ايجاد گردد و برقراري يك رابطه دوستانه آسان تر شود. معلمان كلاس تا جاييكه امكان دارد دروس متعددي را در يك كلاس درس مي‌دهند، زيرا وقتي يك معلم در يك كلاس تدريس مي نمايد نسبت به كلاسي كه چندين معلم دارد شاگردان براي وي شناخته شده تر مي‌باشند. بر طبق گفته معلمان، فايده ديگر داشتن يك كلاس براي دانش‌اموزان اين است كه بجاي اينكه از يك كلاس به كلاس ديگر بروند،كلاسي دارند كه معلمان به آن مي‌آيند. دفتر كلاسي : معلم كلاس همچنين مسؤل دفتر كلاسي  مي‌باشد كه معلمان اهداف درسي روزانه،  سرفصلهايي كه بايد تدريس شود و تعيين تكاليف را در آن يادداشت مي نمايند.  دفتر كلاسي هميشه در كلاس وجود دارد مگر اينكه كلاس‌ها  عوض شوند، مانند زمانيكه دانش آموزان به آزمايشگاه شيمي‌ يا سالن ورزش مي‌روند. در ابتداي نيمسال تحصيلي يك دانش‌آموز از كلاس انتخاب مي‌شود تا دفتر كلاسي را نگه دارد و مسؤل مي‌باشد كه دفتر را  بين كلاس‌ها حمل نمايد. دفتر كلاسي در هر نوع مدرسه ا ي مورد استفاده قرار مي‌گيرد‌. اين دفتر يك مدرك رسمي‌است كه شامل توصيف مختصري از مباحثي است كه تدريس شده است و به عنوان كار مدرسه و تكليف براي يك كلاس معين هر روز تعيين مي‌شود و اغلب شامل شماره صفحه كتاب درسي استفاده شده و تكاليف تعيين شده مي‌باشد. . معلم كلاس و مدير مدرسه بايد در پايان هر هفته مطالب ثبت شده در اين كتاب را بررسي نمايند.  علاوه بر درس‌هاي ثبت شده,دفتر كلاسي شامل جدول دوره‌اي و جدول كلاس براي دانش‌آموزان يك كلاس ،  فهرست معلمان و موضوعاتي كه آن‌ها در آن كلاس درس مي‌دهند، آدرس و شماره تلفن دانش‌آموزان، ليست حضور و غياب و اسامي‌دانش‌آموزان انتخاب شده و سخنگوي والدين براي كلاس مي‌باشد.


معلم جانشين

 

وقتي يك معلم غايب است، ناظم يا مدير يك جايگزين انتخاب مي‌كنند.  از ساير معلمان خواسته مي‌شود در غياب همكارشان در آن كلاس درس دهند.  هيچ معلم“جايگزين” اضافي وجود ندارد.  معلمان غايب نياز نيست اهداف درسي آماده شده را براي معلماني كه قرار است در كلاس آن‌ها درس دهند باقي بگذارند.  معلمي‌كه قرار است براي معلم ديگر جايگزين شود معمولاً دفتر كلاسي را بررسي مي‌نمايد تا از برنامه كلاس آگاه شود. اگر معلم جايگزين با دروسي كه بايد تدريس شود آشنا نباشد ممكن است از دانش‌آموزان بخواهد كه تكاليفشان را در كلاس انجام ‌دهند.   در برخي موارد معلمان در شرايطي كه بايد جايگزين شوند كتابها يا سرگرمي‌هايي را به كلاس مي‌برند.   در مدارس راهنمايي ,  معلماني كه زمان آزاد دارند اولين انتخاب به‌عنوان معلم جايگزين مي‌باشند. اگر زمانيكه احتياج به جايگزين باشد معلمي‌در دسترس نباشد، بويژه زمانيكه اولين يا آخرين ساعت روز مدرسه باشد كلاس تعطيل مي‌شود.  از دانش‌آموزان خواسته مي‌شود ديرتر به مدرسه بيايند يا زودتر مدرسه را ترك كنند. بر طبق تيتر يكي از روزنامه‌هاي اخير آلماني،  4 درصد از  كلاسها  در ايالت مركزي بدليل غيبت معلمان تعطيل مي‌شود.  در مدارس ابتدايي اگر يك معلم مريض باشد، مدير ممكن است يك برنامه جايگزيني ترتيب دهد بطوريكه تمام كلاس‌هاي مدرسه را تحت تأثير قرار دهد.  از زمانيكه معلمان مدارس ابتدايي معمولاً تمام مطالب را براي يك كلاس تدريس مي‌كنند،   اغلب مشكل است كه به جاي او يك معلم جايگزين پيدا كرد.  اگر يك معلم بمدت يك هفته غايب باشد ممكن است مدير تصميم بگيرد كلاس را  منحل كند و دانش‌آموزان را به كلاس‌هاي ديگر بفرستد. در ساير موارد، ممكن است مدير برنامه هفتگي كلاس را از طريق منحل كردن كلاس‌هاي ويژه كه تنها تعداد اندكي از معلمان مي‌توانند آنرا اداره كنند، تغيير دهد.   اگر يك معلم براي مدت بسيار طولاني غيبت داشته باشد ممكن است مدير با اداره آموزش و پرورش محلي تماس گرفته و از آن‌ها تقاضاي يك معلم اضافي نمايد.   معلمان Gesamtschule از شنيدن اين مطلب كه در مدارس آمريكا معلمان جايگزين ويژه وجود دارد تعجب كردند. بر طبق گفته اين معلمان : در گذشته سيستم جايگزيني مشابه با سيستم آمريكا در ايالت مركزي وجود داشت.  معلمان تأكيد كردند كه آمدن يك فرد از خارج از مدرسه به عنوان معلم جايگزين بي معني مي باشد.  به هر حال آن‌ها از سيستم اخير كه در آن هيچ معلمي‌براي جايگزيني در يك كلاس يا يك درس وجود نداشت انتقاد كردند.  معلمان توضيح دادند كه معلم جايگزين تنها در صورتي مؤثر است كه معلمان در دروس و در كلاسهايي جايگزين شوند كه معمولاً در آنها تدريس مي‌كنند. تنها در اين صورت است كه مي‌توان از معلمان جايگزين انتظار داشت كه به خوبي  آماده شوند.


ارزيابي تحصيلي

 

معلمان علاوه بر دفتر كلاسي، يك دفتر نمره دارند كه در آن زمان و چگونگي ارزيابي كار دانش‌آموزان را ثبت مي‌نمايند. به طور كلي، معلمان به آزمون‌ها، پرسشها(بويژه در مورد زبآن‌ها)، شركت در فعاليتهاي كلاسي و فعاليتهاي فوق برنامه مانند نمايشهاي كلاسي نمره مي‌دهند. معمولاً به تكاليف نمره داده نمي‌شود. معلمان طي دو  سال اول مدارس ابتدايي گزارشهاي نمره‌هاي رسمي‌را براي دانش‌آموزان نمي‌نويسند. به هر حال آن‌ها، گزارش عملكرد دانش‌آموزان را در پرسشها و آزمون‌ها نگه مي‌دارند تا بعداً براي تهيه گزارشهاي ارزيابي دانش‌آموزان و ضعف هر دانش‌آموز استفاده شود. در ايالت شرقي، فقط نمره دو درس رياضي و زبان آلماني در پايه چهارم براي پذيرش در Gymnasium محاسبه مي‌شود : بسياري از معلمان مدارس ابتدايي بيان كردند از دادن توصيه نامه جهت مدارس راهنمايي براي دانش‌آموزان پايه – چهارم بميناك مي باشند.   معلمان ايالتهاي شرقي گفتند كه  پايه چهارم براي چنين تصميم گيري مهمي‌ بسيار زود است. اما،اغلب معلمان مدارس ابتدايي در ايالات قديمي‌ باور دارند كه يك معلم با تجربه بايد بتواند تعيين كند آيا يك دانش‌آموز مي‌تواند وارد يك Gymnasium شود يا بايد به نوع ديگري از مدارس راهنمايي شود.معلمان  مدارس مقدماتي متوسطه بويژه در Gymnasium گفتند نمره دادن اغلب مشكل مي باشد.   بويژه زماني كه معلمان مي دانند كه بعضي از دانش‌آموز قبلاً اين پايه را تكرار كرده اند و با تنبيه بدني در خانه اش تهديد مي‌شوند.

 


رابطه متقابل معلمين با دانش‌آموزان

 

در مدارسي كه مشاهده كرديم، رابطه متقابل معلم و دانش‌آموز از حد رسمي‌تا غير رسمي‌تغيير مي‌كرد. برخلاف تغييرات موجود در روابط, در روابط معلم و دانش‌آموز عموميتي مي‌تواند وجود داشته باشد. براي مثال, معلمان كلاس‌هاي سطح بالاتر, دانش‌آموزانشان را از پايه 11 تا پايه 13 بوسيله نام كوچك صدا مي‌زنند و آن‌ها را به طور رسمي‌مورد خطاب قرار مي‌دهند. ارتباط بين معلم و دانش‌آموزان از يك كلاس به كلاس ديگر براساس مقاطع تحصيلي فرق مي‌كند.

تفاوت هاي موجود در روش تدريس ممكن است به كيفيت رابطه دانش‌آموز- معلم تاثير بگذارد. معلمان Haupt/Realschule مشاهده كردند استفاده از كار گروهي و توضيح مفاهيم احتياج به مثالهاي واقعي دارد. براي مثال يك معلم در Realschule از صورت حساب تلفنش براي توضيح متغير  استفاده كرد. دانش‌آموزان كلاس او براي محاسبه صورتحساب تلفن بصورت گروهي كار كردند و بنظر مي‌رسيد يك رابطه گرم و دوستانه با معلم دارند.  بيشتر موارد معلماني كه درس‌ها را به شكلي جالب و روشي روشن و واضح تدريس مي‌نمايند، ارتباط خوبي با دانش‌آموزانشان دارند. براي مثال يك معلم Haupt/Realschule براي دانش‌آموزان كلاس 10 خود تئوري فيثاغورث را قدم به قدم تدريس كرد اما قبل از آن مسائل را به صورت منطقي و استدلالي توضيح داد و با شور و حرارت  مسأله را پيش برد. او در انتهاي كلاس مطالب را به كمك دانش‌آموزان خلاصه كرد. وقتي يكي از دانش‌آموزان جواب غلط مي‌داد بوسيله معلم سرزنش نمي‌شد و همچنين مورد آزار ساير دانش‌آموزان قرار نمي‌گرفت اما از او خواسته مي‌شد دوباره برهان قبل از جواب را توضيح دهد.معلم به روشي صحبت مي‌كرد و بخشي از زمانش را براي جواب دادن به سوالهاي دانش‌آموزان به يك روش دوستانه نگه مي‌داشت.

تعدادي از معلمان Haupt/Realschule ذكر كردند كه سن يك معلم در رابطه معلم- دانش‌آموز نقش مهمي‌دارد. يك معلم بيان كرد از زمانيكه معمولاً معلمان جوان با دانش‌آموزان سازگاري و رابطه بهتري دارند به آن‌ها نياز بيشتري وجود دارد. بر طبق گفته اين معلم،كه حدود چهل سال داشت،   معلمان جوان فهم بيشتر و قدرت تحمل زيادتري در برابر علائق دانش‌آموزان دارند. يك معلم تعليمات اجتماعي در يك هنرستان فني پيشنهاد كرد موضوعي كه معلم تدريس مي‌كند در تعيين اين رابطه نقش بازي مي‌كند. بر طبق گفته اين معلم, معلمان رشته‌ها غير كارآموزي در هنرستان فني در جلب علاقه دانش‌آموزان كار سخت تري دارند. براي مثال يك معلم رياضيات مي داند كه  برقراري رابطه با دانش‌آموزان سخت است، زيرا آن‌ها معمولاً به رياضيات علاقه اي ندارند. در عوض، اغلب اين دانش‌آموزان به رشته‌ها مرتبط با كار علاقه دارند و بنابراين در اين كلاس‌ها از خود شور و حرارت بيشتري نشان مي‌دهند كه درنتيجه تأثير مثبتي بر رابطه معلم _ دانش‌آموز دارد.   در اغلب ايالت, مشاهدات دريك مدارس ابتدايي رابطه اي گرم و دوستانه بين معلمان و دانش‌آموزان را نشان مي دهد. دانش‌آموزان مدارس ابتدايي بيشتر روز درسي شان را با يك معلم مي‌گذرانند و بنابراين فرصت هاي بيشتري براي ايجاد يك رابطه نزديك دارند. معلمان دريافته اند كه تشخيص كليه نيازهاي دانش آموزان در طول يك دوره آموزشي بسيار مشكل مي باشد. در هر كلاس 30 دانش‌آموز وجود دارد،كه بيشتر آن‌ها از مليتهاي مختلف مي باشند. و زبان اصلي آن‌ها هم آلماني نيست.


روابط معلمين با اولياء دانش‌آموزان 

 

والدين در طول سال تحصيلي فرصت هايي براي ملاقات با معلم فرزندانشان در اختيار دارند. تعداد و هدف اين ملاقاتها برطبق ايالت ها, نوع  مدرسه و معلمان به طور قابل ملاحظه‌اي فرق مي‌كند.   در جلسات شبانه والدين- معلم (Elternabende) , معلم كلاس و والدين در يك عصر در شروع سال تحصيلي با يكديگر ملاقات مي‌كنند. در اين جلسه معلم كلاس خودش رامعرفي مي‌كند و برنامه‌هاي آموزشي سال تحصيلي را بيان مي نمايد.  والدين هم از ميان خودشان نماينده‌اي انتخاب مي‌كنند. اگر يكي از والدين از روشي كه يك موضوع يا سرفصل تدريس مي‌شود ناراضي باشد با نماينده اولياء تماس مي گيرد. و از او مي‌خواهد يك جلسه اولياء و مربيان ترتيب دهد. جلسات روزانه اولياء و مربيان: علاوه برجلسات شبانه والدين- معلم جلسه اولياء و مربيان در طول سال تحصيلي دوبارتشكيل مي‌شود. ( معمولاً ژانويه و ژوئن يا جولاي ) والدين براي صحبت با معلم فرزند شان درباره عملكرد آن‌ها ملاقاتهايي انجام مي‌دهند. اگر يكي از والدين نتواند طبق برنامه ملاقات در جلسه حاضر شود مي‌تواند طي ساعات كاري معلم با او ملاقات كند،كه معمولاً يك بار در هفته بعد از مدرسه مي‌باشد. هم ياري والدين در مدارس ابتدايي :‌ براي والدين دانش‌آموزان پايه سوم و چهارم،   بمنظور آگاه كردن آن‌ها در مورد انتخاب مدارس مقدماتي متوسطه جلسات اضافي تشكيل مي‌گردد.  همچنين براي معلمان فرصتهايي بمنظور ملاقات غيررسمي‌با والدين وجود دارد.  برطبق گفته اغلب معلمان، والدين دانش‌آموزان، مدارس ابتدايي بجز تعداد كمي‌از آن‌ها، در آموزش فرزندانشان بسيار فعاليت مي‌كردند. بعضي والديني كه متخصص بودند, احساس مي‌كردند رشته‌ها تدريس شده در كلاس را بهتر از معلمان مي‌دانند. معلمان مدارس ابتدايي در ايالت شرقي يكبار در سال تحصيلي به خانه دانش‌آموزان مي‌روند تا محيط اجتماعي كه بچه‌ها در آن زندگي مي‌كنند را ببينند. معلمان گفتند كه اين ملاقاتها براي شناخت عملكرد دانش‌آموزان و رفتار آن‌ها در مدرسه مفيد است. معمولاً وقتي دانش‌آموزان در مدرسه خوب عمل نمي‌كنند علاوه بر جلسات اولياء – مربيان , جلسات شخصي با والدين اين دانش آموزان برگزار مي گردد. همچنين اين جلسات وقتي دانش‌آموزان با همكلاسي‌هايشان مشكل دارند يا فاقد مهارت اجتماعي مي باشند تشكيل مي گردد.همياري والدين در مدارس مقدماتي متوسطه: در مقايسه با والدين دانش‌آموزان,مدارس ابتدايي والدين دانش‌آموزان مدارس مقدماتي متوسطه اغلب اوقات با معلمان فرزندانشان ملاقات نمي‌كنند. معلمان مدارس مقدماتي متوسطه گفتند, بجز تعداد اندكي از جلسات والدين – معلم بطور معمول والدين در طول سال تحصيلي به مدرسه نمي‌روند. بسياري از والدين حتي در اين جلسات هم شركت نمي‌كنند. بجز معلم كلاس كه وظيفه تنظيم جلسات اولياءء و مربيان را دارد، معلمان Gymnasium  عموماً با والدين دانش‌آموزانشان ملاقات نمي‌كنند مگر اينكه مشكلي وجود داشته باشد.   براساس مصاحباتي كه با معلمان در يك هنرستان فني  انجام شد بنظر رسيد كه ارتباط كمتري بين والدين و معلمان دانش‌آموزان هنرستان هاي فني  نسبت Gymnasium  وجود دارد. معلمان هنرستان فني بيان نمودند كه آن‌ها اغلب اگر دانش‌آموزان براي مدت طولاني غيبت كنند يا در مدرسه خوب عمل نكنند فقط به والدين تلفن مي‌زنند. 


معضلات آموزشي

 

معلمان از تعدادي مشكلاتي كه آن‌ها در كلاس با آن روبرو هستند صحبت كردند و درباره جايي كه مي‌توانندراه حلي پيدا كنند صحبت نمودند. دانش‌آموزان مشكل زا: عموماً معلمان سعي مي‌كنند خودشان شخصاً با رفتارهاي ناهنجار در كلاس برخورد كنند.   به هر حال اگرمعلم يك درس نتواند به تنهايي از پس ناسازگاريها برآيد، معلم ديگري را از آن مشكل آگاه مي‌سازد و سپس آن‌ها با يكديگر در مورد برخورد مناسب تصميم مي‌گيرند. اگر رفتار دانش‌آموزي كه مشكل دارد تغيير نكند،   از معلم كلاس خواسته مي‌شود كه با مدير مدرسه تماس بگيرد.  يك ناظم در يك مدرسه Gymnasium گفت : معلمان در زمان مناسب مشكل را مطرح نمي كنند تا به آن ها كمك شود. از معلم كلاس انتظار مي‌رود قبل از شكايت به مدير به دقت اعمال و حركات دانش‌آموز را بمدت هشت هفته زير نظر داشته باشند. امكان دارد در جلسه معلمان با مدير, مدير تصميم بگيرد دانش‌آموز به كلاس ديگري منتقل شود. اگر اين انتقال موثر نباشد جلسه‌اي با كليه معلمان ترتيب داده مي‌شود. ضمناً معلمان سعي مي‌كنند در مورد مشكل با والدين دانش‌آموزان تماس بگيرند. در موارد نادر و معمولاً اگر يك دانش‌آموز مواد مخدرمصرف كند يا باعث وارد آمدن آسيب جدي به ديگران شود ممكن است به مدرسه ديگري فرستاده شود. معلمان مشاوره: در بعضي ايالتها معلمان ويژه‌اي وجود دارند كه به‌عنوان مشاور براي دانش‌آموزان و والدين در مدارس عمل مي‌كنند. تعداد مشاوران به اندازه مدرسه بستگي دارد.  به‌عنوان مثال يكGymnasium  با حدود 1250 دانش‌آموز در ايالت  شرقي سه معلم مشاور دارد كه هر كدام در يك زمينه خاص مانند جلوگيري از اعتياد يا برنامه‌ريزي تحصيلي تخصص دارند. معلمان مشاور از نظر ميزان  تدريس ساعات كمتري تدريس مي‌كردند و براي خود دفتر مخصوصي داشتند كه والدين و دانش‌آموزان چهار بار در هفته مي‌توانستند در آنجا با مشاور ملاقات كنند. بخاطر اين كه تماس تلفني با دفتر جوانان و روانشناسان در اين چهار دوره صورت مي‌گيرد، زمان بيشتري جهت مشاوره با دانش‌آموزان باقي نمي‌ماند.

دانش‌آموزان اغلب استفاده مناسبي از مراكز مشاوره انجام نمي‌دهند. يك معلم مشاوره در يك مدرسه  تركيبي Haupt/Realschule گفت تعداد كمي‌از دانش‌آموزان به دفتر مي‌آيند. وقتي دانش‌آموزان به دفتر مي‌آيند اغلب در مورد مشكلاتشان با همكلاسيها، والدين و معلمان بحث مي‌كنند وراهنمايي مي‌خواهند.  مشاور هم سعي مي‌نمايد مشخص كند آيا مشكلات دانش‌آموز جدي هستند يا خير براي كمك با يك روانشناس تحصيلي متخصص در اداره آموزش و پرورش تماس مي گيرد اگر چه والدين از آمدن به مدرسه در ساعتهاي مشاوره استقبال مي‌كنند معلمان مشاوره گزارش كردند كه والدين به سختي به دفتر آن‌ها مي‌آيند. در مدارس ايالت هاي  مركزي، معلمان مشاور در بسياري از مدارس به‌عنوان بخشي  از برنامه گسترده ايالتي ويژه براي مبارزه با اعتياد دانش‌آموزان فعاليت مي كنند. اين برنامه بيش از 1 دهه مي باشد كه شروه به فعاليت كرده است. يك معلم مشاور در يك هنرستان فني گفت بيشتر دانش‌آموزان براي مشاوره درباره مسائل شخصي به نزد او مي‌آيند و فقط حدود 5 درصد از دانش‌آموزان بخاطر اعتياد به او مراجعه مي‌كنند.

اغلب معلمان مدارس مقدماتي متوسطه وبسياري از معلمان مدارس ابتدايي  گفتند دريافته‌اند كه برخورد با دانش‌آموزان و اداره آن‌ها كار مشكلي مي باشد. معلمان مدارس ابتدايي ذكر كردند كه بچه‌ها در سالهاي اخير تغيير كرده‌اندو بدست آوردن بينش و نگرش نسبت به آن ها و دانستن چيزهايي كه علاقه آنان را تحريك مي كند, و تصميم گيري درباره رفتار با آن ها تلاش و انرژي  زيادي مي‌خواهد برطبق گفته بسياري از معلمان مدارس ابتدايي ، تدريس 27 كلاس در هر هفته در يك كلاس 30 نفره خسته كننده مي باشد. هميشه بچه‌هايي وجود دارند كه مشكلاتي دارند وكلاس را بوسيله مسخرگي و قلدري بهم مي‌زنند. معلمان گفتند از اتلاف زمان و انرژي شان براي كمك يا نظم دادن به چنين دانش‌آموزاني احساس بدي دارند و بنابراين نسبت به سايرين هم غفلت مي‌كنند. براي راحتي دانش‌آموزان وكمك به آن‌ها، بعضي معلمان از موسيقي مديتيشن و ورزش يوگا دركلاس استفاده مي‌كردند. اين كار بويژه در مدارس ابتدايي انجام مي‌شد. محدوديت هاي موجود در تاثير گذاري: تاثيرات عملكرد معلمان بوسيله چند عامل محدود مي‌شود. همانطور كه قبلاً هم ذكر گرديد آشفتگي كلاس و رفتار دانش‌آموزان نگراني بسياري از معلمان است. اگر چه معلمان به مستقل كار كردن عادت كرده‌اند، اما  بعضي بيان كردند احساس مي‌كنند در صورت همكاري با ساير معلمان نتيجه كارشان افزايش خواهد يافت.بيشتر معلمان تضمين كاري را به‌عنوان عامل محدودكننده تأثيرگذاري  معلمان نمي‌دانستند. دو معلم ديگر هم به طور انتقادي از ارتباط معلمان و والدين نام بردند. آن ها رسميت و فاصله موجود بين معلمان و والدين را مناسب نمي دانستند. به نظر آن ها شكافي بين خانه و مدرسه وجود دارد كه هيچ معنايي ‌ندارد. آن ها بر اين باورند. هم والدين و هم معلمان بايد به كاستن اين فاصله و شكاف كمك نمايند. كه معلمان در رأس قرار دارند. 


ارتقاء شغلي معلمين

 

فرصت معلمان براي پيشرفت بسيار محدود مي‌باشد. در نهايت معلمان مي‌توانند به‌عنوان دستيار مدير مدرسه و يا مي‌توانند در جايي از دفتر آموزش و يا به‌عنوان دبير سمينارها به‌عنوان معلم معلمان دانش‌آموزان انتخاب شوند. در كليه حالتها معلمان به همان جايگاه خدمتگزاري دولتي باز مي‌گردند.  معلماني هم كه پيشرفت و ارتقائي ندارند معمولاً ً در همان جايگاهشان از حقوق و مزاياي بيشتري برخوردار مي‌شوند. در ميان همه معلمان،   معلمان مدارس Gymnasium از موقعيت بهتري براي پيشرفت برخوردارند. اين معلمان بعد از انتخابشان به‌عنوان خدمتگزار دولتي معمولاً ً لقب مشاور تحصيلي را مي‌گيرند. يك معلم Gymnasium بعد از 5 سال خدمت مي‌تواند به‌عنوان مشاور تحصيلي انتخاب شود. بعد از آن يك معلم مي‌تواند به عنوان هدايتگر آموزشي و سپس مشاور مدير و نهايتاً مدير مدرسه شود. پيشرفتها تنها شامل تعويض عنوان نمي‌شود بلكه ممكن است در تغييرات دستمزد و حقوق نيز تاثير داشته باشد. معلمان در تمام مدارس نيز مي‌توانند پيشرفت كنند و دستمزد بيشتري دريافت كنند. اين پيشرفتها حداكثر مي‌تواند به مديريت مدرسه ختم شود.   مديران مدارس براي اين امر تربيت نشده‌اند بلكه آن‌ها همان معلماني هستندكه بعد از چندين سال ارتقاء به اينجا رسيده‌اند.    معلمان مي‌توانند معاون مدير و گاهي نيز مدير همان مدسه يا مدرس‌هاي مشابه شوند. معلمانRealschule - - Hauptschule , Grund Schueleكه مي‌توانند مدير مدرسه شوند معمولاً بصورت كانديدا و با توجه به مديريت و سابقه تدريسشان انتخاب مي شوند.

مديران و معاونين مديران به اندازه زمان برنامه خود مي‌توانند تدريس كنند. به‌عنوان مثال معلم يك هنرستان  فني و حرفه‌اي كه داراي 1000 دانش‌آموز است مي‌تواند 4 كلاس در هفته تدريس كند. به نظر مديران تدريس براي آن‌ها از جهت در ارتباط بودن با معلمان ديگر حائز اهميت است. مشاور و معاون مدير نيز مدير را در زمانبندي و همچنين آمار‌ها و همچنين كارهاي مديريتي ديگر همچون اختصاص كلاس‌ها يا برنامه زمانبندي امتحانات ياري مي‌كند. همچنين معاونين نيز برنامه‌اي جهت معلمان جايگزين تهيه مي نمايند.  مديران معمولاً كار نظارت و ارزيابي معلمان را بر عهده دارد. در حقيقت امكان پيشرفت براي معلمان مدرسه ممكن است منجر به اين شود كه در سمينارهاي ايالتي اين معلمان به عنوان معلم، معلمان ديگر برگزيده شوند و به صورت نيمه وقت يا تمام وقت كار كنند. به‌عنوان مثال يك معلم نيمه وقت كه 10 معلم را آموزش مي‌دهد به اندازه 10 كلاس حقوق بيشتر دريافت مي كند. بنابراين بخاطر اين مزايا معلمان معمولاً بصورت تمام وقت اين وظيفه را قبول مي‌كنند. براي اينكه معلمي‌به عنوان دبير سمينار برگزيده شود بايد با قبول و تكميل موارد اجتماعي موافقت كند. در سالهاي اخير با توجه به ارائه مطالب جديد و قوي , معلمان نيز بايد جهت گذراندن كلاس‌ها بوسيله معلمان قديمي‌آماده شوند. ابتدا توصيه نامه اي  به دفتر مركزي مدارس فرستاده مي‌شود. سپس بازرسي جهت برآورد وضعيت نهائي معلمان به آنجا مي‌آيد. دبيران سمينار نياز به گذراندن دوره‌اي خاص ندارند.


شرايط استخدامي معلمين

 

تمام معلمان در ايالات قديمي‌بصورت دوره‌اي استخدام مي‌شوند.   به‌عنوان مثال در ايالت westfafen-Nordrhein  92 درصد (بيش از 140000 ) معلم بصورت دوره‌اي استخدام هستند،   و ما بقي بصورت قرار دادي مي‌باشند. تنها ساكنين و شهروندان آلماني مي‌توانند استخدام شوند. با توجه به قانون اتحاديه اروپا در سال 1986 و مجلس آن زمان،‌آلمان به ساكنين ساير كشورها  نيز اجازه استخدام در مدارس آلماني را مي دهد. اين در حالي است كه اين ساكنين نمي‌توانند بصورت استخدامي‌كار كنند بلكه بصورت  قرار دادي  به كار گرفته مي‌شوند. اين در حالي است كه معلمان قرار دادي نيز مي‌توانند از بسياري مزاياي استخدامي ها برخوردار شوند. تمام معلمان قراردادي بايد ضوابط اخلاقي و حرفه‌اي را كه معلمان استخدامي‌مي‌پذيرند قبول داشته باشند. معلمان استخدامي ‌داراي سابقه طولاني در آلمان مي‌باشند. در هر حال استخدام شدن يا نشدن بين معلمان از زواياي مختلفي مورد رقابت قرار گرفت. سياستمداران هدايت‌ كننده هاي جامعه دموكراتيك (SPD) با حذف استخدام موافق بودند. اولين دليل ارائه اين مطلب مسئله اقتصاد بود : اين معلماني كه در بالا ذكر شد همگي در سالهاي اوليه به خدمت گرفته شدند،‌ با تخمين ميزان پرداخت‌هاي باز نشستگي و همچنين موج معلمان تازه كار جهت استخدام باعث ترس سياست مداران مي‌شد.  نه تنها سياستمداران و خبر نگاران بلكه خود معلمان نيز در بعضي شرايط با استخدام موافق نبودند. آن‌ها مطالبي را به‌عنوان مشكلات استخدام ذكر كردند : به نظر من استخدام يك معلم و امنيت شغلي وي در هنگام ورود به اين شغل مناسب نمي باشد. اين به آن دليل است كه ممكن است آن معلم، معلم خوبي نباشد و يااين كه معلم دنبال شغل بهتري باشد. اين مسئله هم براي معلمين و هم براي دانش‌آموزان مضر مي‌باشد. در حال حاضر استخدام يك شكل مهم معلمان مي‌باشد زيرا معلمان ايالات جديد نمي‌توانند همانند معلمان ايالات قديمي‌استخدام شوند. و در بسياري از موارد, معلمان ايالات جديد با ترس از دست دادن شغل خود مواجهند. معلمان مدارس ابتدايي در ايالت هاي جديد از موقعيت شغلي خود بسيار مي‌ترسيدند زيرا اين ايالات در صد استخدام 1000 معلم جديد بودند. اين معلمان بر اين عقيده بودند كه ايالت توانائي مالي جهت استخدام تمامي‌معلمين را ندارد. موقعيت اجتماعي: ميزان احترام و حرمت يك معلم همواره توسط كليه ايالتهاي آلمان مورد تأكيد و تأئيد مي باشد. اما به معلمان و مكان تدريسي كه معلم در آن تدريس مي نمايد ربط دارد.  معلمان در شهرهاي  بزرگ نسبت شهرهاي كوچك و روستاها از احترام كمتري برخوردارند زيرا در شهر ها سطح عمومي سواد مردم بالاتر مي باشد. همچنين معلمان Garund,Hauptschule از احترام كمتري نسبت به معلمان Realschule,Gesamtschule برخورد دارند و معلمان Gymnasium  از احترام بيشتري نسبت به سايرين برخوردار مي باشند. معلمان همواره سرهمه مسائل سرزنش مي‌شوند. چگونه مي‌توان تصميم گرفت كه معلمي‌خوب است يا بد ؟ معيارها چيست ؟ معلمان هيچگاه احترام لازم را دريافت نمي كنند. معلمان كاهش احترام و تأمينات اجتماعي را در كنار افزايش تقاضاهاي وزارت آموزش احساس مي نمايند. وزارت آموزش با كم  شدن بودجه‌ها مواجه مي باشد. معلمان نيز مجبور به تحمل اين كمبود به علاوه حجم زياد كلاس مطالب آموزشي مي باشند.


حقوق و مزاياي معلمين

 

بدليل آنكه معلمان  استخدامي‌ مي باشند. ‌حقوق آن‌ها بر اساس ميزان حقوق ملي پرداخت مي‌شود حقوق معلمان در سطح 12-A  تا 16-A  ( از 35000 دلار تا 49000 دلار ) در سال مي‌باشد. جدول 2 ميزان حقوق ها را مشخص كرده است.  معلمان Reslschule و تازه كار ( 4000 دلار ) مديران و كمك مديران ومعاونين پايه ( 44000 دلار ) و مديران و هنرستان فني  ( 49000 دلار ) در سال دريافت مي‌كنند.  اين حقوق هاي ساليانه با توجه به تعداد افراد خانواده آن‌ها و ازدواج زيادتر مي‌شود. معلمان استخدامي‌تمام وقت همچنين از مزايايي از قبيل بيمه سلامتي، زمان تفريح، عيدي كريسمس و حقوق بازنشستگي مي‌باشد. اين مسأله جذابيت هاي زيادي را براي افرادي كه علاقه به آموزش بچه‌ها و وارد شدن به دنياي معلمي را دارند به همراه دارد. معلمان استخدامي‌هر دو سال يك بار اضافه حقوق مي‌گيرند تا به سن 50 برسند و در آن زمان حقوق آن‌ها ثابت مي‌شود. معلمان همچنين در طول 2دوره آموزش براي شغل معلمي حقوقي دريافت مي‌كنند. در حقيقت آن‌ها نصف معلمان تازه كار تمام وقت حقوق دريافت مي‌كنند. به دليل اين كه آن ها براي استخدام آموزش داده مي‌شوند بنابراين از بسياري از مزاياي افراد استخدامي‌, همچنين حقوق اضافي و غيره برخوردار مي باشند. به‌عنوان كمترين پرداخت يك معلم Garund,Hauptschule كه زير 26 سال سن دارد مي‌تواند 1800 مارك ( 860 دلار ) در ماه دريافت كند. به‌عنوان حداكثر پرداخت در اين شرايط دانشجوي متأهل در كه بيش از 26 سال سن دارد تقريباً 2600 مارك ( 240/1 دلار ) در ماه دريافت مي‌كند

مقام هاي استخدام

ميانگين حقوق

موقعيت و نوع مدرسه

12-A

008/27مارك

000/35دلار

معلم Garundschule

معلمHauptschule

13-A

80400مارك

38000دلار

معلم Real

يا معلم هاي تاره كارGymnasium

14-A

84900مارك

40000دلار

معاونين Gesamtschule  Haupt

مدير Garundschule, Haupt

15-A

92800مارك

44000دلار

معاون Real schule

معلم حرفه اي Gymnasium

16-A

102000مارك

49000دلار

معاون Gymnasium يا مدير Real

مديرGymnasium

هر 10/2 مارك آلمان معادل يك دلار احتساب گرديده است.


باز نشستگي

 

معمولاً معلمان به طور طبيعي درسن  65 سالگي باز نشسته مي‌شوند اما گاهي قبل از رسيدن به اين سن خود را پيشاپيش باز نشسته مي‌كنند بنابراين از حقوق بازنشستگي كمتري برخوردار مي‌شوند. ميزان حقوق باز نشستگي معمولاً به ميزان سال هاي تدريس ارتباط دارد. به‌عنوان مثال معلمي‌كه 35 سال سابقه خدمت دارد حقوقي معادل 75 درصد ميزان دريافتي در آخرين سال تدريسش را دريافت مي‌كند. (Schult 1990). سال هاي گذراندن دوره آموزشي در دانشگاه و دوره آموزشي شغل  معلمي‌ نيز به‌عنوان سابقه كار حساب مي‌شود.


نهادهاي مركزي

 


اتحاديه معلمان

 

معلمها مي‌توانند به اتحاديه‌اي ملحق شوند،   اين در حالي است كه آن‌ها اجازه اعتصاب ندارند زيرا  كارمند دولت مي باشند. در سال 1987 در حدود 65 درصد معلمان در آلمان به يكي از چهار اتحاديه معلمان  ملحق شدند. بزرگترين اين اتحاديه‌ها، اتحاديه علوم و آموزش [GEW]مي‌باشد كه داراي 200000 عضومي‌باشدكه 000 130 نفراز آن‌ها دانش‌آموزمعلم هستند [GEW] نماينده تحصيل كرده‌هاي بسياري مانند، اساتيد دانشگاه ها معلمان دانشكده‌هاي فني معلمان مدارس دولتي و خصوصي مي‌باشد اتحاديه آموزش و پرورش [VBE] نماينده 100000 معلم مي‌باشد. اعضاي اين اتحاديه اغلب از مدارس Garundschule, Haupt  و  Sender Schuleمي‌باشد. اتحاديه معلمان آلمان[LV] داراي 000 120  عضو مي‌باشد.  اعضا اغلب ازGymnasium  وReal schule و Berufs schule مي‌باشند. اتحاديه ديگري بنام اتحاديه زبانشناسان Philologenverband) نيز وجود دارد. كه اغلب معلمان Gymnasiumدر آن مشغولند.  اتحاديه مكاني براي افراد حرفه اي،   اقتصادي،   قانوني و اجتماعي براي اعضايش مي‌باشد.   اتحاديه مأمور برقراري نشستها و جلسات و تعيين وضعيت آموزشي مي‌باشد اين در حالي است كه قوانين تنها توسط وزارت آموزش تعيين مي‌شود. اتحاديه همچنين در زمينه اطلاع رساني عمومي از قبيل چاپ مجلات و برگزاري كنفرانس‌ها نيز فعاليت دارد. اتحاديه GEW به عنوان مثال مجلاتي مانند Erziehung, wissenschaft  چاپ مي‌كند كه مطالب آموزش و تدريس در آن وجود دارد.

دربين اتحاديه‌ها سياستهاي متفاوتي وجود دارد. به‌عنوان مثال مدرسه را به‌عنوان جايگزيني از سه مدرسه مي‌باشد و ميزان توانائيهاي آن‌ها را برآورد مي‌كند. اتحاديه مسئوليت بهبود كردن وضعيت آموزش و معلمان مدارس Hauptschule و مدارس ابتدايي را به عهده دارد.


نرخ ساعات تدريس

 

معلمان مدارس ابتدايي سنگين ترين ميزان تدريس را دارند.   آن‌ها متذكر شدند كه ميزان تدريس 27 كلاسي  هفتگي آن‌ها بسيار سنگين مي‌باشد كه افزايش ثبت نام در بسياري مدارس به ايجاد كلاس‌هاي 30 نفره  منجر گرديده است. ميزان تدريس از ايالتي به ايالت ديگر فرق مي‌كند و به نوع مدرسه نيز بستگي دارد. در مدارس ايالت مركزي، وظيفه هفتگي معلمان به شرح زير است : 27 كلاس در Realschule , Hauptshule  ، 5/26 كلاس در Gesamtschule ,Gymnasium  و هنرستان هاي فني (كارآموزي ) 5/23 كلاس  وقتي معلمان به سن 53 سالگي رسيدند مي‌توانند ميزان تدريسشان را 1 كلاس در هفته كم كنند،   در سن 55 سالگي، 2 كلاس در هفته و در سن 58 سالگي 3 كلاس در هفته. معلماني كه وظايف اضافي مانند مشاوره تحصيلي دانش‌آموزان و حل مشكلات شخصي، رابطه  ميان دانش‌آموزان و معلمان يا راهنمايي رشته‌ها را بر عهده مي‌گيرند مي‌توانند ميزان تدريسشان را كم نمايند. در برخي موارد ، معلماني كه به‌عنوان رابط ميان معلمان و دانش‌آموزان عمل مي‌كنند ممكن است كاهش 1 يا 2 كلاس در هفته را  در ميزان تدريسشان داشته باشند. اخيراً معلمان مدارس ابتدايي و مدارس مقدماتي متوسطه سال‌هاي پايين‌تر در يكي از ايالت‌هاي جديد بدليل فقدان منابع مالي بصورت نيمه وقت همراه با ميزان تدريس 23 كلاس در هفته كار مي‌كنند. به عبارت ديگر، در اين ايالت در Gymnasium ، ‌معلمان براي تدريس 24 كلاس در هفته در نظر گرفته شده‌اند  اما در حقيقت از آن‌جائي‌كه معلم كافي در دسترس نمي‌باشد. 27 كلاس در هر هفته تدريس مي‌كنند.


زمان كاري معلمين

 

در طول روز چندين زنگ تفريح 15 الي 20 دقيقه‌اي وجود دارد. معلمان از اين زنگ‌هاي تفريح به‌عنوان فرصتي جهت صحبت با همكارانشان استفاده مي‌كنند. يك يا تعداد بيشتري از معلمان براي نظارت بر دانش‌آموزان در حياط مدرسه طي زنگ تفريح تعيين شده‌اند كه بر طبق يك برنامه گردشي مي‌باشد. معمولاً معلمان نهار را در خانه مي‌خورند زيرا اغلب مدراس بوفه ندارند.  به هر حال معلمان ممكن است مدرسه  را براي خوردن نهار ترك كنند و سپس بعدازظهر براي تدريس يا سرپرستي پروژه‌ها برگردند. در طول ساعات آزاد احتياجي نيست معلمان در مدرسه بمانند. آن‌ها مي‌توانند اين زمان را براي انجام مأموريت‌هاي خارج از مدرسه آماده شدن براي كلاس يا صحبت با همكاران صرف كنند. به طور كلي، معلمان گفتند كه بيشتر از 2 ساعت از روز را صرف آماده شدن براي كلاس مي‌كنند،كه معلمان با تجربه زمان كمتري را صرف مي‌كنند. به هر حال، آن‌ها بيان كردند كه اين زمان متفاوت است و مي‌تواند بيشتر از 2 ساعت هم باشد كه اين بستگي به وظايف روز بعد آنان در مدرسه دارد. علاوه بر تدريس  ‌معلمان بايد چندين بار در ماه در جلساتي شركت كنند. كه به طور معمول شامل جلسه معلمان درباره يك موضوع ويژه و يك جلسه عمومي‌ براي تمام معلمان، مدير و ناظم مي‌باشد. معلمان بويژه در كلاس‌ه